کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • کارنامه
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم وَ می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • کارنامه
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

محمود دولت آبادی – هویت ادبیات ما

۱۰ مرداد ۱۳۹۷
محمود دولت آبادی – هویت ادبیات ما

پک زدن به سیگار هیچ معنایی ندارد الّا نوعی لجاجت با خود، و حتی لجاجت در تداوم ِ نوعی عادت.

عجیب ترین خوی ِ آدمی این است که می داند فعلی بد و آسیب رسان است، اما آن را انجام می دهد

و به کرات هم.

هر آدمی، دانسته و ندانسته ، به نوعی در لجاجت و تعارض با خود بسر می برد،

و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود ِ آدمی نسبت به خودش نیست.

 

سلوک ـ محمود دولت آبادی


محمود دولت آبادی ، چنانچه در این سال‌ها دوستان و نزدیکانم می‌دانند برای من فراتر از استاد است؛ اگر چه خود او آنقدر متواضع و بزرگوار است که به این القاب نیازی ندارد و من هرکجا نامش باشد او را «حضرت‌عشق» خطاب می‌کنم.

کسی که برای من یک نویسندهٔ معمولی نیست که فقط کتاب‌هایش را خوانده باشم. واژه‌های او، حس پشت واژه‌هایش، برایم تماماً «زندگی»ست.

با خواندنش در این سال‌ها، با دیدن منش و اخلاق بی‌نظیرش، اگر نگویم اسطوره، ‌اگر او را هویت ادبیاتمان خطاب نکنم، بطور قطع می‌گویم برای من وجودش رنگ و عمق و حس این زندگی‌ست.

دولت‌آبادی ، عشق را بیاد من می‌آورد و زادروزش، مرداد عاشقی را…

بودنت بر ما مبارک حضرت‌عشق.

۳ نظر
11
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
هنوز آلیس – لیزا جنوا
نوشته بعدی
قوی سیاه – نسیم طالب

۳ نظر

شروین صفایی ۱۱ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۹ ب٫ظ

به سهم کوچک خودم تولد این مرد بزرگ رو به همه کسانی که دل در گرو ادبیات دارند تبریک میگم.

محمود دولت آبادی،محمود دولت آبادی است

بی تکرار و جاودان.

پاسخ
صادق ۱۱ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۹ ب٫ظ

منم تبریک میگم تولد آقای دولت آبادی رو که به حق وزنه مهمی در ادبیات معاصر هست

پاسخ
سمیه ۱۱ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۵ ب٫ظ

تولدشون مبارک .گرچه در شرایط فعلی آرزوی محالی به نظر میرسه اما آرزو میکنم هر روز یک محمود دولت آبادی به تاریخ ادبیات اضافه بشه.

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

ما چگونه مدیریتِ بحران کردیم؟

۲ بهمن ۱۳۹۵

اگه قصه‌ای برای گفتن نداری برای چی زنده‌ای؟

۲۴ اسفند ۱۳۹۸

به بهانهٔ ۸مارس_روز جهانی زن

۱۷ اسفند ۱۳۹۶

می خواهم شمعی روشن کنم…

۱۲ فروردین ۱۳۹۶

میوهٔ ممنوعه

۲۹ خرداد ۱۳۹۷

در خانه ‌ای قدیمی نشسته‌ام و…

۳۱ خرداد ۱۳۹۸

آیا ما مغزی اجتماعی داریم؟

۲۵ فروردین ۱۳۹۹

آه از آن رفتگان بی‌برگشت

۲۶ فروردین ۱۳۹۹

نخبه به مثابه فیلسوف تناقض‌ها

۹ بهمن ۱۴۰۰

هیچ نظر درست و غلطی وجود ندارد.

۱۱ اسفند ۱۳۹۵

دسته بندی

  • تفکر (۲۵)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • خودکاوی (۴۵)
  • فلسفه‌بافی (۲۴)
  • کارنامه (۱۳)
  • کافه کتاب (۶۴)
  • گفتگوها (۳)
  • مغز (۵)
  • یادداشت‌ها (۱۵۵)
    • نامه به هامون (۱۳)

آخرین نوشته ها

  • شب‌های روشن – داستایفسکی
  • نخبه به مثابه فیلسوف تناقض‌ها
  • شاید امروز،‌ پایانش باشد…
  • با این‌همه، چه بلند چه بالا پرواز می‌کنی!
  • تو وارث یک تاریخی
  • فاوست – گوته
  • کفر و ایمان چه به هم نزدیک است…
  • درباره فیلم The Father
  • رنج بازگشت
  • واحه‌ای در لحظه – داریوش شایگان

دیدگاه ها

  • شهلا صفائی در ارزش ها، خط قرمز و احساس گناه
  • شادي در ارزش ها، خط قرمز و احساس گناه
  • امید هیچ معجزی ز مرده نیست.. | کوچ - شهلا صفائی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • شهلا صفائی در رابطه زبان و اندیشه (ما جهان را چگونه می‌بینیم؟)
  • شهلا صفائی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • یلدا در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • محسن در رابطه زبان و اندیشه (ما جهان را چگونه می‌بینیم؟)
  • شهلا صفائی در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • جواد خوانساری در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • شهلا صفائی در شب‌های روشن – داستایفسکی

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.