.
امروز داشتم به حسادت فکر میکردم
و اینکه چه چیزی باعثِ این اتفاق می شود.
به مقایسه کردن رسیدم .
از کودکی ، مقایسه کردن را به ما آموخته اند .
و ما برای مقایسه کردن، شرطی شده ایم .
.
حسادت، محصول جانبیِ شرطی شدن برای مقایسه کردن است .
.
اگر دست از مقایسه کردن برداریم ، حسادت هم از بین خواهد رفت .
برای اینکه عادت کنیم ، به این فکر کنیم که هرکدام از ما متمایزیم
با یک سلسله ویژگی ها و خصوصیات منحصر به فرد .
من منم و هیچ کس دیگر نیستم و شبیه هیچ کس هم نخواهم شد
و نیازی نیست برای خوشایند کسی یا چیزی ، نقاب بر چهره بزنم .
هیچ کس هم هرگز مانند من نبوده و هرگز مانند من نخواهد شد
ما شرطی شده ایم که خودمان را با انسان ها مقایسه کنیم
ولی اگر با طبیعت و آنچه که دوستش داریم مثل گل ها ،
جانوران زیبا ، رودخانه و باد و پاییز و غیره مقایسه میکردیم
آن وقت لبریز از حسادت می شدیم و مدام میگفتیم چرا من نه ؟
رنجی که به جانمان می افتاد، امکان ادامه ی زندگی را از ما سلب می کرد . .
مدام به خودمان بگوییم :
هی ! تو فقط خودت هستی نه هیچ کس دیگر .
چرا حسادت می کنیم ؟
نوشته قبلی
۱ نظر
سلام شهلای عزیز
دیشب که داشتم پستت رو می خوندم ، فکرم مشغول مقایسه کردن هایی شد که توی زندگیم انجام دادم و از منه حقیقیم دور افتادم.
هزینه هایی که بابت این رفتار پرداخت کردم ، باعث شده بود که خودمو نفهمم و متناقضات رو ببینم و بیشتر از همیشه گیج بشم ، عدم علاقه باطنی به اونها باعث کم شدن انرژیم میشد.
چقدر زیبا گفتی : هی! تو فقط خودت هستی و نه کس دیگر.
و اینجا فکرم مشغول خودم شد که ببینم چی رو واقعا دوست دارم و میخوام.
شهلاجان ازت از صمیم قلبم برات آرزوی هرلحظه زیباتر شدنو دارم و ازت ممنونم به خاطر پست های زیبا ، پر مفهوم و عمیقت ، ممنونم که آموخته هاتو با ما تقسیم میکنی.
پیروز و سربلند باشی همیشه. ??