کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • کارنامه
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم وَ می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • کارنامه
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من
خودکاوی

عشق چیست ؟ ( قسمت دوم )

۱۲ آذر ۱۳۹۵
عشق چیست ؟ ( قسمت دوم )

پیش از خواندن این مطلب ، پیشنهادم این است که قسمت اول عشق چیست را از این لینک بخوانید . این مطلب در ادامه ی آن پست است .

 

بالبی نیز با مشاهدات بسیاری که از بررسی نوجوانان بزهکار و مراکز نگهداری کودک به عمل آورد، به نتایج مشابهی در مورد رابطه کودک و مادر دست یافت که منجر به ارائه ی مفهوم دلبستگی (چسبندگی)شد.

این فرایند بین نوزاد انسان و نوزاد دیگر پستانداران یکسان است و در بین دیگر حیوانات کمتر تکامل یافته به شکل نقش پذیری دیده می شود .

چسبندگی از نیازهای فطری کودک است.

نوزاد انسان به صورت فطری برنامه ریزی شده تا به همنوع خود (مادر یا مراقب جانشین او) بچسبد.

مطالعات بعدی نشان داد که فرایند چسبندگی می تواند اشکال متفاوت داشته باشد:

اینکه کودک احساس کند مادر همیشه هست و به هنگام نیاز می تواند به او بچسبد یا اینکه مادر در دسترس نیست، می تواند سبک های دلبستگی متفاوتی را سبب شود.

 

اگر مادر دچار اختلالات روانی یا اهمال کار باشد آن وقت است که دلبستگی یا چسبندگی کودک به مادر، بدل به نوعی دلبستگی ناایمن می شود. کودک در این صورت بازهم به مادر می چسبد، اما این بار چسبندگی توأم با امنیت و آرامش نیست.

بذر اختلالات روانی از همین زمان کاشته می شود.
مری آینزورث و همکارانش در آزمایش ”موقعیت عجیب “ به بررسی سبک های مختلف دلبستگی پرداختند.

این آزمایش از هفت مرحله ی سه دقیقه ای تشکیل می شود و مینیاتوری از جدایی زوج کودک-مادر، واکنش کودک به این فقدان و سپس بازگشت او به دامان مادر و واکنش کودک به این بازگشت است.

طی این هفت مرحله مادر، کودک را در اتاقی ناآشنا تنها می گذارد و دوباره نزد او بازمی گردد. واکنش کودک به این سناریو سه سبک متفاوت دلبستگی را نشان می دهد:

۱_در وضعیت ایمن وقتی مادر کودک را ترک میکند، کودک احساس ناامنی می کند، مادر بازمی گردد و ناامنی فروکش می کند و کودک میتواند از مادرش در این فضای توأم با ناامنی استفاده کند و آرام شود.

img_0606

۲_زمانی که رابطه مادر و کودک نیاز به چسبندگی و دلبستگی را ارضا نمی کند،کودک دو استراتژی برای مواجهه با این موقعیت ناایمن نشان می دهد:

کودک اجتنابگر از مادر اجتناب می کند، رویش را برمی گرداند و وقتی در آغوش مادر است افسرده یا غمگین به نظر می رسد.

سبک دیگر دلبستگی دو سوگرا است که در آن کودک هم می خواهد به مادر بچسبد و هم خشمش را بر مادر تخلیه می کند، یعنی از رابطه ای که با مادر دارد راضی نیست.

۳_نوع دیگر دلبستگی، دلبستگی آشفته است که به عنوان آسیب زاترین و مختل ترین سبک دلبستگی شناخته شده است؛ حالتی که کودک حتی نمی تواند گرایش اجتنابی و دو سوگرا نشان دهد؛ خشکش می زند،نه به سمت مادر می رود و نه از او اجتناب میکند و گاهی بی حرکت روی زمین می افتد.

این سبک دلبستگی ، بستری برای اختلالات وخیم شخصیتی در بزرگسالی فراهم می کند.

 

در اولین قدم و بر اساس مطالعات در خصوص دلبستگی باید گفت وقتی صحبت از عشق می کنیم، درواقع از یک نیاز بنیادین صحبت می کنیم.

عشق ورزی نیازی گریزناپذیر است و اگر ارضا نشود به مرگ می انجامد.

تحقیقات اشپیتز نشان داد کودکانی که با محرومیت از مادر (فوت مادر در ابتدای تولد، طرد شدن کودک از جانب مادر، نبود مراقب دائم و…) مواجه بودند تقریباً بعد از ۹ ماه می مردند.

با استفاده از این یافته هاست که اشپیتز نتیجه می گیرد: کودک بدون مادر وجود ندارد. به زبان دیگر اگر نیاز به دلبستگی کودک در فضای رابطه ای ایمن با مادر ارضا نشود، کودک نمیتواند به حیاتش ادامه دهد. اینجاست که می گوییم عشق از نیازهای اساسی و غیرقابل اغماض است.

کودک از مراقبش عشق می خواهد و اگر این نیاز تأمین نشود درصورتیکه کودک زنده بماند، بروز اختلالات و آسیبهای روانی گریزناپذیر خواهد بود. به همین دلیل بعضی از محققین معتقدند:

بیماری روانی چیزی جز بیماری عشق نیست.

و ناکام ماندن این نیاز در سنین پایین منجر به انواع اختلالات روانی می شود .

حال که شواهد متعددی در خصوص نیاز به دلبستگی و بنیادی بودن آن را بررسی کردیم، باید دید این نیاز بنیادین چگونه در طول زندگی متحول می شود.

 

قبل از اینکه درباره ی فرایند تحول صحبت کنیم، باید به چند سؤال پاسخ دهیم:

  • مشخصات رابطه ای که دلبستگی ایمن را چه در نوزاد و چه در فرد بزرگسال حاصل می کند چیست؟
  • چه شکلی از رابطه می تواند نیاز به عشق ورزی را برآورده کند؟

 

اولین نکته صمیمیت است.

صمیمیت یعنی اینکه مادر بتواند در رابطه با کودک، به احساسات خود و کودکش نزدیک شود و آنها را طرد یا انکار نکند.

گاهی مادر تحمل گریه یا خشم کودک را ندارد و به هر شکلی (آگاهانه و ناآگاهانه) تجربه عصبانیت یا تجربه غمگین شدن کودک را سد می کند. این امر مانع رابطه ی صمیمی مادر و کودک است. مادری که در ابراز احساساتش به کودک خود مشکل دارد، یکی از مهم ترین مؤلفه های رابطه متقابل را نادیده می گیرد.

نکته دیگر صراحت یا شفافیت است.

اینکه چقدر رابطه ی صمیمی من با فرزندم شفاف است؟

چقدر میتوانم موضع و احساس خود را به شکلی واضح و شفاف به طرف مقابل منتقل کنم؟

هر چه شفافیت بیشتر باشد، به لحاظ روانشناختی فرد بیشتر از این رابطه منتفع می شود.

مؤلفه ی دیگر حفظ حریم رابطه و آزادی دادن است.

خیلی از اوقات ممکن است والد از واکنش کودک عصبانی شود ولی در آن وضعیت به خود اجازه ندهد که به کودک فحاشی کند یا او را مورد ضرب و شتم قرار دهد. به عبارتی والد به خود اجازه ی هر کاری نمی دهد.

حرمت نگه داشتن در رابطه یعنی:چقدر نسبت به وضعیت جسمی، روانی و رشد این کودک یا آن فرد دغدغه دارم؟ چقدر به طرف مقابل آزادی می دهم تا آنطور که می خواهد در رابطه رفتار کند؟

مؤلفه ی دیگر رابطه تماس فیزیکی است

که الزاماً ماهیت ج.ن.س.ی ندارد.مثل در آغوش کشیده شدن کودک توسط مادر و… .

در چنین رابط های نیاز فرد به عشق، یا به زبان بالبی به چسبندگی و دلبستگی ارضا می شود و فرد از عشق پر می شود.

درنهایت، مراقبت آخرین مؤلفه ی رابطه ی عاشقانه است.

توجه به نیازهای فرد مقابل و تلاش در جهت ارضای آنها و حمایت از آسیب درشرایط تهدیدآمیز

از مشخصه های رابطه ی ایمن و عاشقانه ای است که وجود فرد را لبریز از عشق می کند.

 

ادامه دارد …

.

.

پی نوشت :

عشق چیست ؟ ( قسمت سوم )

 

 

۱ نظر
0
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
عشق چیست ؟ (قسمت اول)
نوشته بعدی
عشق چیست ؟ ( قسمت سوم )

۱ نظر

کیمیا ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۳:۱۷ ق٫ظ

عالی

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

در باب رمانتیسیزم – قسمت اول

۱۴ آبان ۱۳۹۷

عشق چیست ؟ ( قسمت پنجم )

۱۳ آذر ۱۳۹۵

چگونه می توان تمرکز را کسب و آن...

۱۲ شهریور ۱۳۹۶

فلو شدن – نهایت رضایت و شادی

۱۴ فروردین ۱۳۹۹

Hard Time

۷ مهر ۱۳۹۵

هدف گذاری

۳۰ آبان ۱۳۹۷

توسعۀ شخصی ، تا چه حد شخصی ست...

۲۷ شهریور ۱۳۹۵

اضطراب منزلت

۲۸ آبان ۱۳۹۷

Sunk Cost

۱۷ بهمن ۱۳۹۵

الان نه؛ بعداً !

۴ اردیبهشت ۱۳۹۶

دسته بندی

  • تفکر (۲۵)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • خودکاوی (۴۵)
  • فلسفه‌بافی (۲۴)
  • کارنامه (۱۳)
  • کافه کتاب (۶۷)
  • گفتگوها (۳)
  • مغز (۵)
  • یادداشت‌ها (۱۵۷)
    • نامه به هامون (۱۳)

آخرین نوشته ها

  • سکوت دریا – ورکور
  • پیرمرد و دریا – ارنست همینگوی
  • آینه در آینه – هوشنگ ابتهاج
  • درباره نسل جدید
  • شب‌های دشوار
  • شب‌های روشن – داستایفسکی
  • نخبه به مثابه فیلسوف تناقض‌ها
  • شاید امروز،‌ پایانش باشد…
  • با این‌همه، چه بلند چه بالا پرواز می‌کنی!
  • تو وارث یک تاریخی

دیدگاه ها

  • شهلا صفائی در سکوت دریا – ورکور
  • سمیه در سکوت دریا – ورکور
  • شهلا صفائی در سکوت دریا – ورکور
  • شهلا صفائی در سکوت دریا – ورکور
  • ابی در سکوت دریا – ورکور
  • محسن در سکوت دریا – ورکور
  • ابی در پیرمرد و دریا – ارنست همینگوی
  • سمیه در پیرمرد و دریا – ارنست همینگوی
  • محسن در پیرمرد و دریا – ارنست همینگوی
  • صادق در آینه در آینه – هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.