کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

درون خویشتن

15 بهمن 1395
درون خویشتن

از اتفاقات بیرونی می توان جان سالم به در بُرد؛
مثل وقتی که ورشکست می شوی
یا زمین می خوری.
دوباره برمیخیزی و تلاش میکنی یا نهایتاً راهی برای فرار جستجو میکنی.
.

ولی از اتفاقات درونی نمی توان فرار کرد

و معمولاً عظیم ترین اتفاقات زندگی در درون آدمی می افتد.
مثل وقتی که پس از تلاش و فشارهای بسیار،
به خویشتن واقعی دست می یابی.
پس از آن دیگر نخواهی توانست به قبل از آن اتفاق بازگردی؛
یا وقتی قسمتی از روحت دچار آسیب جدی می شود در اثر مسئله ای عاطفی.
بعد از آن انقلابی در وجودت بپا می شود،
اینکه بمانی و بجنگی و روحت را صیقل داده و الماس شوی
یا بشکنی و از هم بپاشی. .
.

مراقب اتفاقات ناخوشایند درونمان باشیم
سیلی ای که از درون بخوریم جایش تا ابد درد خواهد کرد . .

 

۱ نظر
1
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
خانه ی فرهنگ و هنر “واژه”
نوشته بعدی
هامون

۱ نظر

علی هشیار ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۵:۳۴ ق٫ظ

متافورسیس به نظر من یک اتفاق دایم هست . هر چه سرعت به چالش کشیدن خودت بیشتر باشه سرعت پوست انداختن و تغییرات روحی هم سریع تر میشه . من این ارزو رو دارم که این اتفاقات درونی با سرعت بیشتری برام رخ بده و مدام تجزیه بشم و دوباره ساخته بشم . اصلا فکر کنم خوبه و باید تجویزش کرد .

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

رویاها باید به مقصد برسند

21 تیر 1397

روحیه ی پرسش گری کودکیمان کو؟

5 شهریور 1396

هدف گذاری

30 آبان 1397

جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ

24 فروردین 1402

کم‌ترین تحریری از یک آرزو این است…

26 مرداد 1399

شماها خیلی قهرمانید

22 اردیبهشت 1397

الان نه؛ بعداً !

4 اردیبهشت 1396

چرا مدتی نبودم

3 اسفند 1396

پیمان‌نامه حقوق کودک

26 مهر 1401

خدایی که تانگو می‌رقصد

18 بهمن 1398

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۲)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۷)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • ماجرای سفر من و زوربا
  • پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز

دیدگاه ها

  • صادق در ماجرای سفر من و زوربا
  • دامون در ماجرای سفر من و زوربا
  • رها در ماجرای سفر من و زوربا
  • حجت در ماجرای سفر من و زوربا
  • Paras2 در ماجرای سفر من و زوربا
  • زهرا در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • محمد در پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • محمود جالینوسی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • ستار فلاح در سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • شکیب داودی در تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.