کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

اصیل بودن خوب است یا نه؟

24 آبان 1398
اصیل بودن خوب است یا نه؟

اگر نوشته‌های من را زیر و رو کنید، از هر دو سه نوشته، حداقل یکی از آن‌ها به «اصالت»، «خود بودن» و «ارزش اصیل بودن» مربوط می‌شود.

این‌روزها صحبت از اصالت، خودش به نوعی «برند» تبدیل شده و عموم آدم‌ها بی‌آنکه بدانند از چه سخن می‌گویند، در گرفتن ژست‌هایروشنفکرانه‌اش شریک‌اند.

(شاید فکر کنید من هم جزو همین دسته‌ام یا زمانی بودم؛ من هم نظر شما را رد نمی‌کنم)

ولی آیا اصالت، برای همه جواب می‌دهد؟

بهتر است ابتدا ببینیم این اصالت را بر اساس چه معیار و ارزش رایجی می‌سنجیم.

اصالت از نظر من، یعنی خود بودن، یعنی دیگران مرا همین‌طوری که هستم ببینند، بشناسند و بپذیرند.

داشتن اصالت، مستلزم توسعه پیوسته برند خود تا زمانی‌ست که زنده‌ایم.

و این توسعه، جز با یادگیری و تلاش مستمر برای آموختن و درک و فهم، به دست نمی‌آید.

کسی که اصالت برایش مهم است حتی وقتی برای کس دیگری کار می‌کند، ارزش‌هایش را زیرپا نمی‌گذارد.

مثلا اگر نویسنده است، قلمش را فدای شهرت و پول و ارتقاء نمی‌کند.

کسی که اصیل بودن، اولویت اول اوست، هدف‌های بلندمدت را قربانی لذت‌های کوتاه‌مدت نمی‌کند.

مثلاً کسی که در پلتفرم‌های اجتماعی، با اشتراک‌گذاری جملاتی کوتاه از خود یا دیگران، ادعای اصالت می‌کند، احتمالاً دنبال چیزی به جز توجه نیست.

و ممکن هم هست در کوتاه مدت، دستاورد خوبی نصیبش شود.

ولی در بلندمدت، از خود، یک آدم سطحی و کم‌سواد می‌سازد که با نقل حرف‌های دیگران، به دنبال کسب اعتبار است ولی به سختی حتی بتواند نوشته‌ای اصیل از خود به جای بگذارد یا آنچه بازگو کرده را حتی بفهمد یا درک کند.

ولی در عوض، کسی که به دنبال یادگیری عمیق است، به کسب اعتبار و توجه‌های پوشالی از چنین پلتفرم‌هایی دل نمی‌بندد و اگرچهسخت، روی خودش در بلندمدت سرمایه‌گذاری می‌کند.

با خواندن و نوشتن و آموختن و آموزاندن.

بنابراین کسی که اصالت برایش مهم است، ممکن است هیچ‌وقت با معیارهای رایج، آدم موفق و معتبری به حساب نیاید.

چون در فضایی زیست می‌کنیم که محتواهای زرد و تمام شدنی، طرفداران بیشتری از مقالات عمیقی دارند که حرفی برای گفتن دارد.

محتواهای زردی که به دنبال خود موجی از هیجان ایجاد می‌کنند و توده مردم، آن را مصرف می‌کنند و به بی‌شعوری و بولد شدن تولیدکننده‌اش دامن می‌زنند.

پس اگر بگویم کسی که به دنبال یادگیری عمیق می‌رود و از جان و مال و وقتش هزینه می‌کند، حتما در بلندمدت آدم موفقی محسوب خواهد شد، شاید کوته‌اندیشی باشد.

ممکن است او که از جان و مال و وقتش هزینه می‌کند هرگز با معیارهای رایج که به پول و شهرت ختم می‌شود آدم موفقی محسوب نشود و تنها آدم فهیم و عمیقی شود که به توسعهٔ برند خود کمک کرده بدون اینکه از نظر عموم مردم، «فایده‌»ای داشته باشد.

ولی چنین فردی، به اعتقاد من، خیلی زود از ارزش‌های رایج، فاصله خواهد گرفت؛ ولو با دست خالی ولی مغزی پر و دلی راضی.

رضایتی عمیق از فهم آن‌چه پیش از این درکی از آن نداشته و دیدن دنیایی که تا کنون، گمان نمی‌کرد زمانی این‌گونه به تماشایش بنشیند.

پس اصالت ممکن است با ارزش‌های رایج، برای همه خوب و درست نباشد ولی برای عدهٔ معدودی، احتمالاً «مفید» خواهد بود.

منبع تصویر: اینجا

۵ نظر
17
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
گوگل چه چیزهایی از زندگی شما می داند؟
نوشته بعدی
توهم دانایی

۵ نظر

مصطفی منبری ۸ آذر ۱۳۹۸ - ۳:۱۲ ب٫ظ

سلام شهلای عزیز.

اصالت رو وقتی «خود بودن» معنی می‌کنم، بیشتر مفاهیمی از جنس «ثبات شخصیت» و «یکرو بودن» و «تطابق حرف و عمل» برام تداعی می‌شه.

از طرفی، توسعه چیزی از جنس «سیال بودن» ، «تغییر بواسطه آموختن»و بقول محمدرضا، «عدم تعادل مخصوص خودم رو پیدا کردن» هستش.

با این دو گزاره، چطور می‌تونم اصالت و توسعه رو قابل جمع یا عین هم بدونم؟

پاسخ
شهلا صفائی ۱۲ آذر ۱۳۹۸ - ۹:۱۵ ب٫ظ

مصطفی عزیز

من «خود بودن» رو مساوی ثبات شخصیت در نظر نمی‌گیرم. بخاطر همین شاید این ابهام و تناقض تو، در همین مرحله برای من حل می‌شه. ذات سیستم جهان و پیچیدگی‌هاش، تغییر و جریان داشتنه. حالا توی این جریان داشتن و تغییر کردن، که بواسطه تماشا و آموختن مداوم انجام می‌گیره، «خودم» رو پیدا می‌کنم.(اون چیزی که مختص منه و می‌تونم باهاش، توی نقش‌هایی که دارم و در تغییرات و جریانات زندگی، بازی کنم)
در واقع، خود بودن و اصالت رو «توانایی اجرای بهترین بازی خود، در مواجهه با پویایی زندگی» می‌دونم.
من فکر می‌کنم این اصیل بودن نمی‌تونه مانع توسعه بشه. و اتفاقا شاید سریع‌تر مسیر توسعه رو طی کنه. چون ذات سیستم رو می‌شناسه(همون سیال بودن رو).
شاید اگر «خود بودن» رو مساوی «ثبات شخصیت» در نظر نگیری، «اصالت» رو بهتر درک کنی. ثبات شخصیت من رو یاد تعصب می‌ندازه. و تعصب چیزی از جنس مطلق‌گرایی یا افراطه. که ته هرکدومش شاید، سردرگمی و همرنگی باشه به‌جای اصالت.

پاسخ
احسان ۱۳ آذر ۱۳۹۹ - ۲:۰۶ ب٫ظ

اصالت به همان مفهومی که گفتی حفظ آنچه که هستیم و ارائه‌ی آن به دیگران ، در واقع مورد پسند دیگران قرار نمی‌گیرد. زیرا که در فرهنگ عموم ، بتید خود را به آب و آتش زد ، یعنی هرکاری که از دستت بر بباید را انجام دهیم و یا همان شبیه خواسته‌های دیگران بشویم تا برای‌مان پول و شهرت را در برداشته باشد.
اینگونه اصالت مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد.

پاسخ
شهلا صفائی ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ - ۳:۴۸ ب٫ظ

خب اصالت اگر موردپسند عموم بود که دیگه «اصیل» نبود 🙂

پاسخ
این توهم زندگی‌گونه ارزشش را دارد؟ | کوچ - شهلا صفائی ۸ دی ۱۴۰۱ - ۴:۳۴ ب٫ظ

[…] (قبلا نوشته‌ام: اصیل بودن خوب است یا نه؟) […]

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

باید هرشب، روی رازی پرده بندازم که نیست.

24 تیر 1396

ما را به سخت‌جانی خود،‌ این گمان نبود!

16 دی 1398

دلبستگی های کوچک یا ترس های بزرگ؟

29 اسفند 1395

پیمان‌نامه حقوق کودک

26 مهر 1401

جسارت عاشقی

25 اسفند 1395

روزی که با خدایم چای نوشیدم

19 آبان 1398

خوشبختی همینجاست؛ روی شانه ی تو!

25 خرداد 1396

کم خوابی و تصمیمات غیراخلاقی

4 فروردین 1397

مُردن به دستِ بایدها

26 آبان 1395

میعاد در لجن

14 دی 1401

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۲)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۷)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • ماجرای سفر من و زوربا
  • پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز

دیدگاه ها

  • صادق در ماجرای سفر من و زوربا
  • دامون در ماجرای سفر من و زوربا
  • رها در ماجرای سفر من و زوربا
  • حجت در ماجرای سفر من و زوربا
  • Paras2 در ماجرای سفر من و زوربا
  • زهرا در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • محمد در پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • محمود جالینوسی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • ستار فلاح در سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • شکیب داودی در تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.