کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

باخت و بُرد، یا بازنده بودن و برنده بودن ؟

22 دی 1395
باخت و بُرد، یا بازنده بودن و برنده بودن ؟

زندگی یک بازی است ؛
بازی ای که ابتدا شرایطش را برایمان مهیا ساخته و ما را به آن فرامی خوانند .
شرایطی تغییر ناپذیر و اجباری مثل محل تولد و فرهنگ ؛ فقر و یا غنا؛ والدین و سطح خانوادگی ؛ هوش و استعداد و …
و حالا نوبت ماست که با تمام دارایی مان بهترین بازی را به نمایش بگذاریم .
از اینجا به بعد دیگر اجباری در کار نیست ؛
میتوانی در بازی برنده باشی یا بازنده .
اگر “برنده بودن ” ویژگی شخصیتی تو باشد

مطمئن باش در هربازی و با هر شرایطی راهی برای بُرد می یابی ؛

ولی اگر با باخت خو گرفته باشی و خود را بازنده بدانی و

“بازنده بودن” ویژگی رفتاری و شخصیتی تو باشد،

با بهترین شرایط نیز خواهی باخت، چون بازی کردن را بلد نیستی .

.
یادمان باشد

باختن با بازنده بودن فرق دارد
چنانچه بُرد با برنده بودن متفاوت است .
اولی ، یک اتفاق است ( باخت و بُرد )
دومی ، ویژگی رفتاری توست . ( بازنده بودن و برنده بودن )

.

.

پی نوشت :

چهارده ماه از زمانی که این عکس را گرفتم می گذرد

و چقدر عکس ها زنده اند ،

وقتی صدای تو را در گوشم منعکس می کنند .

حتی می توانم برایت بگویم از چه حرف می زدیم !

۲ نظر
0
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
من هرچه ام ، با تو زیباترم …
نوشته بعدی
باران بگیرد می رویم _ واهه آرمن

۲ نظر

hamed ۲۴ دی ۱۳۹۵ - ۱:۲۹ ق٫ظ

عالی بود شهلا درسته حرفت فرقه بین بردن و برنده بودن کلی امید دادی بهم خیلی چیزا رو فراموش کرده بودم دوباره یاداوری شد…
پی نوشت: اصلا پارکی که یک ساحل داشته باشه کنارش تیکه ای از بهشت به حساب میاد?

پاسخ
شهلا صفائی ۲۴ دی ۱۳۹۵ - ۷:۲۰ ق٫ظ

حامد جان ممنونم که اینجا هم منو همراهی میکنی دوست من وخوشحالم که خوندن این پست ، حس خوبی بهت داد .
راستی بشدت هوشت رو ستایش میکنم :))

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

این توهم زندگی‌گونه ارزشش را دارد؟

6 دی 1398

ولگردی در کوچه پس کوچه های ذهن_٢

20 مرداد 1396

پیمان‌نامه حقوق کودک

26 مهر 1401

چطور استرس را شکست دهیم؟

11 اردیبهشت 1396

برای لیلا_ فاصله ی میان دو احساس

21 بهمن 1395

من عاشق چشمت شدم…

25 اسفند 1395

آه از آن رفتگان بی‌برگشت

26 فروردین 1399

آرام بگیر امشب ، ما هردو پُر از...

22 اسفند 1396

انتظاری که به استثمار رسید

13 آبان 1398

دوستی با آدم های بزرگ، بزرگت میکند.

11 شهریور 1396

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۲)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۷)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • ماجرای سفر من و زوربا
  • پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز

دیدگاه ها

  • صادق در ماجرای سفر من و زوربا
  • دامون در ماجرای سفر من و زوربا
  • رها در ماجرای سفر من و زوربا
  • حجت در ماجرای سفر من و زوربا
  • Paras2 در ماجرای سفر من و زوربا
  • زهرا در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • محمد در پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • محمود جالینوسی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • ستار فلاح در سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • شکیب داودی در تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.