کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
کافه کتاب

فرانی و زویی _ جی.دی سلینجر

8 تیر 1395
فرانی و زویی _ جی.دی سلینجر

داستان‌های فرانی و زویی نوشته جی.دی سلینجر ابتدا در سال‌های ۱۹۵۵ و ۱۹۵۷ در نیویورکر به چاپ رسید، بعد از آن این دو داستان در ۱۹۶۱ برای نخستین‌بار به اسم فرانی و زویی در «یک کتاب» منتشر شدند. داستان زویی طولانی‌ترین داستان کوتاهی است که نیویورکر منتشر کرده است.

راوی این داستان، دانای کل است و در آمریکا و بخش‎های زیادی از آن،‌ در آپارتمانی در محله‎ی منهتن نیویورک می‎گذرد.

“فرانی” و “زویی” دو شخصیت اصلی داستان‌ها، از کودکی بسیار باهوش و تقریبا بی‌‌رقیب بودند.حالا، “فرانی” بیست و پنج ساله و “زویی” بیست ساله، هر دو در تناقض و تضاد با جامعه‏‌ی خود هستند. جامعه‌ای که هدف افراد از کار کردن، زندگی کردن، ادامه‏‎ی تحصیل و شناخت جهان در آن نه به دلیل خردمند و یا اندیشمند شدن، بلکه مسیری برای رسیدن به پول و یا موقعیت اجتماعی است.

هر دوی این شخصیت‎ها قادر به ارتباط با اطرافیان خود نیستند و این به قول “زویی” از آن‌ها هیولا ساخته و روابط انسانی و اجتماعی‌شان را مختل کرده است.

“فرانی و زویی” هر دو به این عدم درک و امکان ارتباط آگاه‌اند. و در تلاش‎اند تا به نحوی به درک اطراف خود برسند و این تفاوت‎ها را از بین ببرند. و در عین حال نمی‎خواهند همرنگ جماعتی باشند که به زعم “فرانی” کارهای کوچک و بی‎معنی و افسرده‎کننده می‎کنند.

 در این بین”فرانی” به مذهب و عرفان روی آورده است و “زویی” تلاش می‎کند تا او را متوجه موقعیت و شرایط بکند.

“زویی” با “فرانی” صحبت می‌کند و او را به زندگی عادی در کنار همه‎ی آدم ها هدایت می‌کند، کاری که خود به نظر می‎رسد در مسیر آن با چالش‌های بسیاری رو‎برو است.

فرانی در قسمتی از داستان نظر جالبی در مورد دانشگاه دارد و این که آدم‌ها همانند کلکسیونرها دنبال جمع کردن چیزها هستند بدون این که هدف خاصی داشته باشند:

دانشگاه فقط یه جای آشغال و مزخرف دیگه توی دنیاست که برای گنجینه جمع کردن و این‌ها ساخته شده. منظورم اینه که آخه گنجینه گنجینه است. فرقش چیه که پول باشه یا ملک باشه یا حتی فرهنگ باشه یا حتی علم ساده؟ …بعضی وقت ها فکر می کنم علم- یعنی وقتی که علم به خاطر علم باشه- از همه‌شون بدتره….فکر نمی‌کنم همه این‌ها این جور پدرم رو در می‌آورد، اگه هرچند وقت یکبار- فقط هرچند وقت یکبار- حداقل یک اشاره مودبانه کوچک فرمالیته می‌شد که “علم باید به خرد منتهی بشه”، و اگه نشه، فقط یه وقت تلف کردن چندش‌آوره.ولی هیچ وقت نمی‌شه! توی دانشگاه کوچکترین نشانه‌ای از این نمی‌شنوی که قراره خرد هدف نهایی علم باشه. به زور می‌شنوی اصلا اسمی از خرد برده بشه!

۴ نظر
5
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
وقتی از دو حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم _ هاروکی موراکامی
نوشته بعدی
محمود دولت‌آبادی – هویت ادبیات ما

۴ نظر

ابی ۱۱ دی ۱۴۰۱ - ۶:۳۰ ب٫ظ

به شدت شیفته شدم این کتاب بخونم
مرسی از معرفی🙏

پاسخ
شهلا صفائی ۱۱ دی ۱۴۰۱ - ۶:۵۷ ب٫ظ

جزو کتابای خیلی خیلی خوبه. به توصیه یه دوستِ نویسنده، مجدد امسال خوندمش.

پاسخ
صادق ۱۴ دی ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۳ ب٫ظ

خیلی احساس همزاد پنداری کردم با این متن

پاسخ
دامون ۱۹ دی ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۸ ب٫ظ

و واقعا اگر علم به خرد منتهی میشد چه گلستانی میشد این روزهای ما.
به نظرم علم همواره قابلِ ارجاع و در دسترسه، تا جایی که با تجربه و ارتقاء آگاهی خودمون به سطحی بالاتر از اونچه که هستیم تبدیل به خرد بشه..
این کتاب قطعا من رو به تفکر وا میداره..
ممنون از معرفیت شهلا.🌹🙏🏻

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

دوباره از همان خیابان ها – بیژن نجدی

18 تیر 1397

درباره معنی زندگی – ویل دورانت

23 تیر 1397

جای خالی سلوچ – محمود دولت آبادی

10 تیر 1397

جلوگیری از قطع درختان جنگل در کتابفروشی؟!

17 فروردین 1396

نغمه هایی از آتش و یخ – جورج...

6 تیر 1397

روانشناسی نفوذ – رابرت چالدینی

8 مرداد 1397

عظمت خوشی های کوچک

15 اسفند 1398

ماجرای عجیب سگی در شب – مارک هادون

12 فروردین 1397

داستان من – مریلین مونرو

18 اسفند 1398

داستان خرس‌های پاندا – ماتئی ویسنی‌یک

27 تیر 1397

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۲)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۷)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • ماجرای سفر من و زوربا
  • پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز

دیدگاه ها

  • صادق در ماجرای سفر من و زوربا
  • دامون در ماجرای سفر من و زوربا
  • رها در ماجرای سفر من و زوربا
  • حجت در ماجرای سفر من و زوربا
  • Paras2 در ماجرای سفر من و زوربا
  • زهرا در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • محمد در پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • محمود جالینوسی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • ستار فلاح در سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • شکیب داودی در تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.