کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

محمود دولت‌آبادی – هویت ادبیات ما

10 مرداد 1395
محمود دولت‌آبادی – هویت ادبیات ما

امروز زادروز مرد بزرگی است ـ محمود دولت‌آبادی ـ که نامش آن‌قدر بزرگ است که نیازی به معرفی ندارد.

سیمین بهبهانی در وصف او می‌نویسد:

 تردید نمی‌کنم که محمود دولت‌آبادی نویسنده‌ای تواناست، نویسنده‌ای است که سیلان اندیشه‌اش قلمش را به ستوه می‌آورد و تکاپوی قلمش مچ دستش را. قلمرو کار او روستاست و شخصیت‌های او بیشتر روستایی‌اند. در این قلمروی محدود و معین، وسعت خیال او موجب حیرت است. در آثاری که از این نویسنده‌‌‌ی پرکار پیش‌رو داریم، صدها شخصیت می‌بینیم که تقریباً همه‌ی آن‌ها مردم عادی هستند. سعی او بر این است که زندگی طاقت فرسای محروم‌ترین طبقات جامعه‌ی ایرانی یعنی همین روستاییان را تشریح کند. در رسیدن به این مقصود تاکنون موفق‌تر از او کسی را سراغ ندارم.

 

با خواندن آثار محمود دولت‌آبادی، می‌توان دریافت که این نویسنده برجسته، در اغلب داستان‌های خود پیرو سبک «رئالیسم» است یعنی بیان تمام و کمال واقعیت‌های یک ماجرا. او با استفاده از این سبک، داستان‌هایش را به قدری ملموس و واقعی روایت می‌کند که گاه، مخاطب می‌پندارد به تماشای یک فیلم نشسته است.

تبحر این نویسنده در توصیف چهره و حالات روحی قهرمانان داستان‌هایش، به گونه‌ای است که تا مدت‌ها پس از مطالعه داستان، سیمای هر یک از شخصیت‌ها، در ذهن مخاطب می‌ماند. دولت‌آبادی، نثری پویا و زنده دارد و در سریع‌ترین زمان، احساس خود را به مخاطب منتقل می‌کند. خود می‌گوید که زبان نوشته‌هایش را از «بیهقی» وام گرفته است که سادگی و دلنشینی آثار او، موید این سخن است. دولت‌آبادی در نوشتن داستان‌هایش، از واژگان محلی (کردی و خراسانی) نیز در کنار واژه‌های امروزی استفاده کرده که این موضوع بر شیوایی زبان نثر او افزوده است.

 

پی‌نوشت: من از بین تمام آثارش، هنوز و همچنان دلبسته‌ی کلیدر ام. همان شاهکار ده جلدی که اگر فرصتی دوباره دست دهد، باز به سراغش خواهم رفت.


نوشته مرتبط:

  • جای خالی سلوچ – محمود دولت‌آبادی

 

این گفتگو با محمود دولت‌آبادی را بسیار دوست دارم؛

۱ نظر
2
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
فرانی و زویی _ جی.دی سلینجر
نوشته بعدی
شیب _ ست گادین

۱ نظر

جای خالی سلوچ - محمود دولت آبادی | کوچ - شهلا صفائی ۱۳ دی ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۶ ق٫ظ

[…] خالی سُلوچ ، رمانی رئالیسم از شاهکارهای محمود دولت‌آبادی است که سال ۱۳۵۷ نوشته شده است. بعد از اینکه سه سال در […]

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

برخورد آدم های مختلف در مواجهه با استرس...

10 اردیبهشت 1396

هدف گذاری

30 آبان 1397

می خواهم شمعی روشن کنم…

12 فروردین 1396

کم‌ترین تحریری از یک آرزو این است…

26 مرداد 1399

چگونه می توان تمرکز را کسب و آن...

8 شهریور 1396

در ستایش تنهایی

27 آذر 1398

نخبه به مثابه فیلسوف تناقض‌ها

9 بهمن 1400

علاج یأس با فهم درمیانگی

15 اسفند 1401

روزی که با خدایم چای نوشیدم

19 آبان 1398

میوهٔ ممنوعه

29 خرداد 1397

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۲)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۷)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • ماجرای سفر من و زوربا
  • پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز

دیدگاه ها

  • صادق در ماجرای سفر من و زوربا
  • دامون در ماجرای سفر من و زوربا
  • رها در ماجرای سفر من و زوربا
  • حجت در ماجرای سفر من و زوربا
  • Paras2 در ماجرای سفر من و زوربا
  • زهرا در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • محمد در پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • محمود جالینوسی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • ستار فلاح در سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • شکیب داودی در تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.