کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
کافه کتاب

سکوت دریا – ورکور

18 مرداد 1401
سکوت دریا – ورکور

در زمان جنگ جهانی دوم، نیروهای آلمانی بعد از تصرف یک کشور می‌توانستند در خانه‌های مردم آن زندگی کنند. بعضی از ساکنین این کشورها خانه‌های خود را رها کرده بودند در حالی که بسیاری، جایی برای رفتن نداشتند، به همین دلیل تصمیم دولت آلمان معمولاً به همزیستی نیروهای مهاجم و مردم عادی منجر می‌شد.

سکوت دریا(Le Silence de la mer) داستان زندگی مردی فرانسوی را روایت می‌کند که با برادرزاده‌اش زندگی می‌کند و افسری آلمانی به نام ورنر برای مدتی نامعلوم همخانه‌شان می‌شود.

در تمام طول داستان، افسر آلمانی حرف می‌زند و آن‌ دو سکوت می‌کنند. سکوتی که حاکی از اعتراض است و به نماد مقاومت در برابر اشغال نازی‌ها بدل می‌شود؛ مقاومتی خاموش.

سکوتی که می‌تواند ده‌ها معنی در دل خود داشته باشد و به هر قالبی در بیاید ولی این‌جا شکوهمندانه به سلاحی جنگی بدل می‌شود و هرشب به مبارزه‌ای بی‌صدا با متجاوز برمی‌خیزد.

آلمان هرروز سرزمین‌های بیش‌تری را فتح می‌کند و میزبانان هم‌چنان در جبهه سکوت می‌جنگند.

 

در تمام طول خواندن داستان، سکوت فرانسوی‌ها و ابراز مخالفت خاموششان برایم تحسین‌برانگیز بود. چرا که سکوت برای من حداقل هیچ‌گاه به انفعال تعبیر نشده و بیش‌تر چیزی از جنس اعلام پایان بوده است. نقطه‌ای بوده که آخرِ مسیرها گذاشته‌ام. چه شغلی و چه عاطفی.

هرگاه حس می‌کنم به حقوق و حریمم تجاوز شده، هرگاه حس می‌کنم چیزی پایان یافته و دیگر هرگز ادامه‌ نخواهد یافت، هرگاه خطوط قرمزم رد شده و فرصت‌ها سوزانده می‌شوند و هرگاه با ابله(!) مواجه می‌شوم سکوت می‌کنم و رها می‌کنم و این یعنی به یقین، دیگر بازگشتی و راه حلی در مورد آن موضوع/شخص مشخص برای من وجود نخواهد داشت. فکر می‌کنم اگر من در طول جنگ جهانی دوم در فرانسه اشغالی می‌زیستم جزو مقاوم‌ترین افراد برای این مبارزه‌ی خاموش بودم!

 

 

 

پی‌نوشت: ظاهرا چند فیلم/اقتباس سینمایی هم بر اساس کتاب ورکور ساخته شده که من ندیدم ولی اگر دوست داشتید ببینید مشهورترینشان فیلم خاموشی دریا اثر ژان پیر ملویل است.  

۷ نظر
5
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
پیرمرد و دریا – ارنست همینگوی
نوشته بعدی
داستان اندوه

۷ نظر

محسن ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۷:۱۱ ب٫ظ

من خیلی سینمای جنگی رو دوست دارم به خصوص فیلمهای سبک جنگ جهانی، و خب برام جالب بود کتابی که موضوعش از مقاومت و ایستادگی مردمیه که آسیب دیده از جنگن.
و جالبیش اینجاست که احتمالا ۹۰ درصد این کتابها ساخته ی ذهن نیستن و واقعیت دارن.
چه موضوع قشنگی داشته این کتاب..

پاسخ
شهلا صفائی ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۸:۰۰ ب٫ظ

من راستش سه بار خوندمش، خیلی دوستش داشتم. حالا که علاقمند به این سبکی، اگر فیلم ملویل رو دیدی و خوب بود لطفا بهم بگو:)

پاسخ
ابی ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۷:۴۰ ب٫ظ

مخالف این سبک مقاومت در برابر تهاجم خارجی یا ظلم و ستم هستم ولی در زمینه عاطفی باید بگم همسنگریم.
در حالی که طرف مقابل منتظر بی احترامی و دعوا هست من سکوت میکنم و میرم.

پاسخ
شهلا صفائی ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۸:۰۲ ب٫ظ

گاهی راهی نداری؛ گاهی‌ام این نوعی مقاومت روانیه. یعنی در واقع به لحاظ روانی می‌تونه مهاجم رو ضعیف کنه و دیوار مستحکمی که کشیده رو بشکنه (اینو توی جنگ می‌گم).

پاسخ
سمیه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۹:۵۴ ب٫ظ

سکوتی میکنم بالاتر از فریاد…

پاسخ
شهلا صفائی ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۲ ب٫ظ

صدای داریوش تو گوشم پیچید..
همونقدر قاطع
همونقدر باصلابت و پردرد

(می‌دونم اون شعر دیگه‌ایه ولی اینو با اون صدا شنیدم)

پاسخ
صادق ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۲:۵۳ ب٫ظ

بعضی وقت ها هیچ کاری نکردن درست ترین کار ممکن و در عین حال سخت ترین کار ممکنه یه ظرافت خاصی میخواد تشخیص این جور موقعیت ها

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

مثل خون در رگ های من_ احمد شاملو

21 دی 1395

عظمت خوشی های کوچک

15 اسفند 1398

ماجرای عجیب سگی در شب – مارک هادون

12 فروردین 1397

اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟ نوشته نیکلاس...

3 فروردین 1399

دوباره از همان خیابان ها – بیژن نجدی

18 تیر 1397

پیرمرد و دریا – ارنست همینگوی

17 مرداد 1401

حافظ و همان سنت همیشگی

30 آذر 1398

تفکر، سریع و کند – دنیل کانمن

1 تیر 1397

با چتر شکسته در باران – احمدرضا احمدی

23 دی 1398

شیب _ ست گادین

30 شهریور 1395

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۲)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۷)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • ماجرای سفر من و زوربا
  • پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز

دیدگاه ها

  • صادق در ماجرای سفر من و زوربا
  • دامون در ماجرای سفر من و زوربا
  • رها در ماجرای سفر من و زوربا
  • حجت در ماجرای سفر من و زوربا
  • Paras2 در ماجرای سفر من و زوربا
  • زهرا در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • محمد در پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • محمود جالینوسی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • ستار فلاح در سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • شکیب داودی در تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.