کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
جهان دیجیتال

همین حالا شبکه های اجتماعی تان را حذف کنید

21 آبان 1398
همین حالا شبکه های اجتماعی تان را حذف کنید

حرف‌های امروزم برگرفته از حرف‌های جارون لانیر– مخترع واقعیت مجازی و دانشمند کامپیوتر– است.(+)


وقتی سرچ اینستاگرام را باز می‌کنیم، احتمالاً با انبوهی از پست‌هایی مواجه می‌شویم که کلیک بر روی هرکدام، می‌تواند جالب باشد.

حالا تصور کنید تاجری فریب‌کار، برای کسب درآمد یا سود بیشتر، پشت دستگاه سرچ اینستاگرام نشسته و پست‌های مشخصی را بهسمت ما می‌فرستد.
الان چه حسی دارید؟

فاجعه‌بارتر از این، زمانی‌ست که بفهمیم کل زندگی اینترنتی ما را او هدایت کرده و ما هم دست‌خوش بازی‌هایش بوده‌ایم؛

آیا باز هم در اینترنت، خواهیم ماند؟

قرار نیست کل دنیای دیجیتال را دور بیندازیم؛ اما یک فناوری پیشرفته وجود دارد که حتی در مقادیر کم هم، زهرآگین و خطرناک است.

مسئله این نیست که کاربران اینترنت، درگیر محیط‌هایی می‌شوند که بدترین ویژگی‌ها را در ما بیدار می‌کند یا این‌که قدرت زیادی در دست افرادی متمرکز شده که ابررایانه‌ها را کنترل می‌کنند؛

مشکل این‌جاست که همهٔ ما دستگاه‌هایی را با خود حمل می‌کنیم که ابزار مناسبی برای تغییر و جهت‌دهی رفتار هستند.

در تبلیغات قدیمی، بعد از پخش، می‌شد سنجید که آیا محصول موردنظر، عملکرد بهتری داشته یا نه.

اما حالا شرکت‌ها بررسی می‌کنند که آیا رفتار افراد، هنگام سرچ و دیدن محتوا، تغییری می‌کند یا نه.

آن‌موقع است که فید هر فرد را دائما تغییر می‌دهند تا به نتایج دل‌خواهشان برسند.

در واقع

«رفتار ما به یک محصول تبدیل شده و مشتریان سازمانی و سیاسی، صف کشیده‌اند تا آن را بخرند»

چنین اتفاقی( تغییر رفتار کاربران و تبدیل آن به یک امپراطوری اجاره‌ای) را جارون لانیر به اختصار «بامر» نامیده است.

Bumer : behaviors of Users Modified, and Made into an Empire for Rent

بامر، یک ماشین آماری‌ست که در ابرهای کامپیوتری (Cloud) زندگی می‌کند.

خطر آن، چیزی مثل تغییر اقلیم است.

نمی‌شود گفت تغییر اقلیم، عامل یک طوفان، سیل یا خشک‌سالی خاص است، اما می‌توان گفت که احتمال وقوعش را افزایش می‌دهد.

به همین طریق، نمی‌توان ثابت کرد که یک فرد خاص را بامر فاسد کرده. این را هم نمی‌توان ثابت کرد که بدون بامر، رذیلتی خاص درجامعه پیش نمی‌آمد.

لانیر می‌گوید:

با قاطعیت نمی‌توانیم بگوییم بامر، رفتار شما را تغییر داده یا نه، ولی اگر از پلتفرم‌های اجتماعی استفاده می‌کنید

( پلتفرم‌های بامر)،احتمالاً هرچند جزئی تغییر کردید.

درواقع اگر راجع به پلتفرم‌های بامر، تصمیم جدی نگیریم، مثل تغییر اقلیم، در بلندمدت ما را به جهنم خواهد برد.

بامر، یک ماشین با ۶ جزء اصلی‌ست:

۱– جلب توجه

انسان‌ها معمولاً در فضای دیجیتال، عجیب و بی‌شعور می‌شوند.

بی‌شعوری هم چیزی مثل سوخت برای شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی و دیگر امپراطوری‌های جهت‌دهندهٔ رفتار است.

شرکت‌هایی که افسار اینترنت را به دست گرفته‌اند.

در دنیای دیجیتال، آدم‌های عادی در فضایی دور هم جمع می‌شوند که پاداش اصلی یا تنها پاداش توجه ا‌ست.

بعد وقتی به دنبال تنها چیزی که هستند «توجه» است، به آدم‌هایی بی‌شعور تبدیل می‌شوند، چون بی‌شعورترین آدم‌ها، بیشترین توجه را به خود جلب می‌کنند.

این گرایش ذاتی به بی‌شعوری، به تمام قسمت‌های دیگر ماشین بامر هم رنگ و بو می‌دهد.

۲– فضولی در زندگی همه

همه افراد، تحت نظارتی خاص قرار گرفتند. همه افرادی که گوشی هوشمند و یا کامپیوتر متصل دارند، رصد می‌شوند. تمام دیتاها راجع به ارتباطات، علایق، فعالیت‌ها، مخاطبان، واکنش‌های احساسی به شرایط، حالت‌های چهره، خریدها، علائم حیاتی و … جمع‌آوری و مدام به روز می‌شوند.

الگوریتم‌ها، دیتاهای هر فرد و همین‌طور میان افراد را با هم مطابقت می‌دهد. تطابق‌هایی که به نوعی، آینده هر فرد را پیش‌بینی می‌کند!

۳– فرو کردن محتوا در حلق شما

الگوریتم‌ها تعیین می‌کنند هر فردی در دستگاه خودش، چه چیزهایی را تجربه کند.

این مؤلفه را می‌شود فید، موتور پیشنهاد یا سفارشی‌سازی نامید.

به این معنا که هر فرد، چیزهای متفاوتی می‌بیند.

هدف این است که محتوایی را به صورت فردی و سفارشی برای تغییر رفتار بفرستد.

۴– جهت‌دهی رفتار به هوشمندانه‌ترین شکل ممکن

فیدهای سفارشی، بهینه می‌شوند تا هر کاربر را درگیر خود کنند. این کار معمولا با محتواهای دارای بار احساسی انجام می‌گیرد که به اعتیاد منجر می‌شود.

مردم متوجه نمی‌شوند که چطور تحت جهت‌دهی هستند.

هدف اولیه جهت‌دهی، وابسته کردن بیشتر و بیشتر مردم است به طوری که زمان بیشتری را در سیستم بگذرانند.

مثل زمانی که برای انتخابات، افرادی را هدف پست‌های خاصی قرار می‌دهند تا به فرد خاصی رأی بدهد یا ندهد.

یا مثلا وقتی شما محصولی را خریداری می‌کنید شخص دیگری، که در الگویی شبیه شماست(مثل کتابخوانی)، همان تبلیغ را دریافت می‌کند.

۵– کسب درآمد از طریق اجازه به بدترین افراد برای آزار مخفیانه دیگران

ماشین تغییر الگوی رفتاری (بامر)، برای کسب درآمد، اجاره داده می‌شود.

جهت‌دهی‌ها بی‌عیب نیستند ولی آن‌قدر قدرت دارند که برندها، سیاست‌مداران و دیگر نهادهای رقابتی، اگر به بنگاه‌های بامر پول(باج) ندهند درواقع خودکشی کرده‌اند.

مثلا وقتی فیسبوک در فید خودش، بر اخبار تأکید می‌کرد، تمام دنیای روزنامه‌نگاری می‌بایست خود را با استانداردهای بامر، تطبیق می‌دادند.

روزنامه‌نگارها هم برای این‌که از قافله عقب نمانند، مجبور بودند داستان‌هایی ایجاد کنند که خوراک کلیک بود (تله کلیک).

آن‌ها مجبور بودند بامر شوند تا توسط بامر نابود نشوند.

۶– جمعیتی جعلی و جامعه‌ای جعلی‌تر

افراد جعلی با تعدادی نامشخص اما بسیار زیاد، حضور دارند و محیط را رقم می‌زنند.

بات‌ها، هوش مصنوعی، دوست‌های جعلی، فالوورهای فیک، پست‌نویسان جعلی و زورگیران اینترنت.

باغ‌وحشی از انواع این اشباح وجود دارد.

خراب‌کاری اجتماعی و نامرئی، این‌گونه به وجود می‌آید.

فشار اجتماعی که بر روان و رفتارانسان تأثیر بسیاری دارد، این‌گونه ایجاد می‌شود.

مشکل ما، اینترنت، گوشی هوشمند، بلندگوی هوشمند یا هنر الگوریتم‌ها نیست.

مشکل، ماشین بامره.

که هسته‌اش، سبکی از طرح کسب و کار است که محرک‌هایی جهت‌دار تولید می‌کند و افراد را به تباهی می‌کشاند.

غول‌های تکنولوژی مثل فیسبوک و گوگل، کاملا وابسته به این سیستم‌اند و در ابعاد کوچک‌تر، توییتر.

مشکل بامر این نیست که شامل هرنوع تکنولوژی خاص است، مشکل این است که بامر، قدرت‌نمایی شخصی دیگر است.

درواقع، مشکل، یک تکنولوژی خاص نیست بلکه استفاده از تکنولوژی برای جهت‌دهی مردم و تمرکز قدرت، به چونان شکل دیوانه‌وار و وحشت‌آوری است که به تهدیدی برای بقای تمدن، تبدیل می‌شود.

اگر می‌خواهید به سلامت عقلی دنیا کمک کنید، نیازی نیست که گوشی‌های هوشمند یا سرویس‌های کلود کامپیوترتان را کنار بگذارید یاحتی از وب‌سایت‌ها دیدن نکنید؛

بامر (ماشین تغییر الگوی رفتاری کاربر)، چیزی‌ست که «باید» از آن فاصله بگیرید.

پس اکانت شبکه‌های اجتماعی‌تان را حذف کنید!


نوشته‌های مرتبط:

شبکه‌های اجتماعی و فاشیسم مدرن

ما کجای عالم رسانه ایم؟

چگونه سوگیری و تبلیغات در رسانه ها را تشخیص دهیم؟

۵ نظر
17
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
دلم یک شیرجه عمیق می خواهد
نوشته بعدی
گوگل چه چیزهایی از زندگی شما می داند؟

۵ نظر

لیلا ۲۱ آبان ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۷ ب٫ظ

حذف کردن شبکه های اجتماعی با توجه به رسوخی که در زندگی ما داشته تا حد زیادی غیر ممکن ، اما این اطلاع رسانی ها و آگاه سازی ها باعث میشوند ما زمانی که به شبکه های اجتماعی سر میزنیم دید متفاوتی داشته باشیم . و همه اطلاعات و خوراک هایی ک این شبکه ها برای ما اماده کردند را نپذیریم.

پاسخ
شهلا صفائی ۲۲ آبان ۱۳۹۸ - ۷:۱۳ ق٫ظ

موافق نیستم، چون بحث، فراتر از پذیرش و عدم پذیرش ماست.

پاسخ
CHARON XV ۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱:۱۳ ب٫ظ

بحث جنگ بین temptation و wisdom هست مثل خیلی بخش های دیگه زندگی
این جنگ هم به قوی بودن لایه کورتکس مغز آدما بستگی داره
و در واقع یه چیزی شبیه انتخاب طبیعی داره توی شبکه های اجتماعی اتفاق می افته که آدم های با کورتکس قوی select میشن

پاسخ
ملیحه ۲۲ آبان ۱۳۹۸ - ۶:۵۲ ق٫ظ

بنظرم بهترین راه کمک به ترک این فضاها، جایگزین فعالیت مفیدی برای آن است. و این کار چیزی شبیه ترک اعتیاد روانی است.

پاسخ
شهلا صفائی ۲۲ آبان ۱۳۹۸ - ۷:۱۴ ق٫ظ

برای من که چنین چیزی جواب داده. تا این لحظه می‌تونم بگم کاملاً موافقم.

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

شایعه و شایعه‌پراکنی در شبکه‌های اجتماعی

7 فروردین 1399

چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه ها...

14 مرداد 1398

ترولیسم‌ها چه رفتارهایی دارند؟

5 فروردین 1399

شادی در دنیای مدرن

17 آذر 1398

همگرایی رسانه‌ ای ( Media Convergence)

25 تیر 1398

ترول و ترولیسم

4 فروردین 1399

شبکه اجتماعی و اثر دوستی های ما

10 آبان 1398

اطراف تو چه کسانی هستند؟

12 آبان 1397

اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟ نوشته نیکلاس...

3 فروردین 1399

ما کجای عالم رسانه ایم ؟

5 مرداد 1396

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۲)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۷)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • ماجرای سفر من و زوربا
  • پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز

دیدگاه ها

  • صادق در ماجرای سفر من و زوربا
  • دامون در ماجرای سفر من و زوربا
  • رها در ماجرای سفر من و زوربا
  • حجت در ماجرای سفر من و زوربا
  • Paras2 در ماجرای سفر من و زوربا
  • زهرا در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • محمد در پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • محمود جالینوسی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • ستار فلاح در سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • شکیب داودی در تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.