کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

علاج یأس با فهم درمیانگی

15 اسفند 1401
علاج یأس با فهم درمیانگی

دیشب حین قدم زدن به یکی از ایپزودهای پادکست انسانک گوش می‌دادم با نام درمیانگی.

آن‌چه در ادامه می‌نویسم برگرفته از شنیده‌هایم است.


من آموختم تمام اضطراب و وحشت آدمی از عقل متوسط است.

تو وقتی در «فهم کاملی» دیگر چیزی به وحشتت نمی‌اندازد چون به زیر و زبرهای مسیر، آگاهی و آن را بلدی.

وقتی هم در «جهل کاملی»، باز هم چیزی برای ترسیدنت وجود ندارد چون کر و کوری و ادراکی از پیرامون نداری.

پس هرچه هست از عقل متوسط است. چرا؟ چون مدام می‌پرسد. و این چراها تو را بی‌قرار و ناآرام می‌کند.

دو راه خلاصی داری:

به پس بروی یا به پیش

قابل حدس است که غالب مردم راه پس‌روی را انتخاب می‌کنند چون ساده‌تر است چرا که عقل، وزن دارد روی گرده‌ی آدمی و او را بی‌تاب و توان می‌کند. نمی‌توانند به دوش‌اش بکشند پس زمینش می‌گذارند.

اگر به گردش مالی دنیا نگاه کنید می‌بینید بیش‌ترین جایی که ثروت صرف آن می‌شود بهایی‌ست که آدمیزاد برای زوال عقل می‌پردازد (انواع مخدر، مسکن، مستی). زوال عقل پس‌روی است.

 اما گروه اندکی هم هستند که به پیش می‌روند. دغدغه و تکاپوشان برای کمال است. وزن عقل را روی گرده‌شان حس می‌کنند به سختی مسیر آگاهند ولی می‌خواهند عقل را آرام آرام از پل اضطراب عبور دهند بلکه آرام بگیرند. اینان مبتلای به تفکرند، دچارند به اندیشیدن.

خب چه کار کنیم که این ناآرامی، این یأس و اضطراب را تسلا ببخشیم؟

جواب در فهم گزاره‌ای‌ست که آن را « درمیانگی » می‌نامد.

انسان همواره در میانه‌ی مسیر زندگی‌ست چون کتابی که از وسط گشوده می‌شود. صفحاتی پیش‌تر هست که امروز در معرض تماشای ما نیست صفحاتی هم جلوتر هست که هنوز به آن نرسیده‌ایم.

مواجهه ما با خودمان و دیگران همواره در میانه است.

درمیانگی را در سه نسبت می‌توان توضیح داد:

  •  نسبت من با من
  •  نسبت من با تو (من با دیگری)
  •  نسبت ما در جمع


نسبت من با من

درمیانگی چه تأثیر و فایده‌ی عملی در نسبت من با من دارد؟

ـ اولین فایده‌اش این است که مفهوم من را از بداهت خارج می‌کند.

وقتی امری بدیهی و معلوم فرض می‌شود دیگر نیازی به اثبات ندارد. در میانگی، من را از بدیهی بودن خارج می‌‌کند و آن را مستلزم شناخت و کاویدن می‌داند.

ـ دومین فایده این است که از اطمینان وهمی نجات پیدا می‌کنیم. (تو اگر بدانی الان وسط مسابقه ا‌ست دیگر دور قهرمانی نمی‌زنی)

ـ سومین فایده‌اش ایجاد ترس است. ترس از سقوط.

تو می‌دانی هنوز به منزل و مقصود نرسیدی پس به دنبال راهکارهایی می‌گردی که تا حد امکان اطمینان پیدا کنی که نمیفتی.

وقتی تو در درک مفهوم اراده لنگ می‌زنی محکوم به سقوطی.

ـ کسی که اراده را نمی‌فهمد می‌خواهد همه‌چیز را مغلوب خودش کند.

ـ دیگران را سرباز و مخدوم آرزوهای خود می‌خواهد.

ـ می‌خواهد هستی را مصرف کند تا من خودش را محقق کند.

 این حاصل اشتباه فهمیدن اراده و به سبب فهم کم است و فهم کم جاده‌ی سقوط است.


نسبت من با دیگری

اگر من بپذیرم که این‌بار دیگری در میانه‌ی مسیرش است و دیگری بپذیرد که من در میانه‌ام چه فایده‌ای دارد؟ چه وحشتی از زندگی تسلی می‌یابد؟

ـ اولین فایده: تاثیری جدی بر قضاوتمان می‌گذارد

قضاوت مقایسه وضع اکنونی یک انسان با فرض ایده‌آل اوست

ما پیشینه‌ی دیگری را نمی‌دانیم از بضاعت‌های او بی‌خبریم.

اگر من بگویم x خیلی باسواد است و y کم‌تر باسواد است آیا مقایسه‌ی صحیحی‌ است؟

اندوخته و داشته‌های این دو نفر مشابه بوده؟ نقطه شروعشان در مسابقه زندگی یکسان بوده؟ این‌ها چیزهایی‌ست که به آن دسترسی نداریم.

ممکن است x صد واحد طی کرده و اکنون به خانه دویست رسیده (شروعش خانه صد بوده)

y صد و پنجاه واحد طی کرده و اکنون به خانه صد و پنجاه رسیده ( شروعش خانه صفر بوده)

پس y همت بیش‌تری صرف کرده است.

 ـ دومین فایده: وقتی پذیرفتی من در میانه است پس مفروض داری که ممکن است شخصیتم دگرگون شود

هروقت می‌خواهی با هر انسانی پیمان ببندی باید امکان خروج از این پیمان را هم دیده باشی چون او در میانه‌ی سفر است تو هم در میانه‌ی سفری. چه بسا این هم‌سفری زوال پیدا کند.


نسبت ما در جمع

ما گاهی احساس می‌کنیم ته سیاهچاله‌ی روزگار افتاده‌ایم و در عمق دوزخ زندگی می‌کنیم. یأس و ترس توامان به جانمان می‌افتد، هیچ کورسویی نیست. نکند به دوزخ دیگری بیفتیم؟ از کجا معلوم ته این جهنم، ‌بهشت است؟

ابایی از ترس نیست، ترس اثر واقع‌بینی است. اما با یأس چه باید کرد؟

تامل و فهم درمیانگی علاج درماندگی در یأس است.

وقتی از درمیانگی صحبت می‌شود منظور امتداد وجود نیست بلکه منظور ارتباط بین آن‌چیزی که من هستم با حلقه‌های قبلی است. چه چیزی این ارتباط را ایجاد می‌کند؟ آگاهی

من یک آگاهی از پشت سرم دارم و یک آگاهی باقی می‌گذارم برای پس از خودم.

در واقع روایتی از زندگی به دست من رسیده و صفحاتی به این کتاب اضافه می‌کنم و آن را باقی می‌گذارم برای آینده.

وقتی تو آدم فقیری باشی ولی ارث بزرگی به تو رسیده باشد اما ندانی این ارث بزرگ به تو رسیده است همواره در فقر زندگی می‌کنی اما اگر آگاهی بر دارایی داشته باشی می‌توانی ثروتمند زندگی کنی.

ما اگر ذخیره‌ای داشته باشیم که بر آن آگاه نباشیم فقیریم. یکی از راهکارهایی که برای ضعیف نگه‌داشته شدن جوامع به کار می‌رود این است که به فقرا نمی‌گویند شما ثروت دارید. و این کار استثمارگران عالم است.

 وقتی پیشینه‌ی تاریخی را از کسی بگیری او به انسان راکد تبدیل می‌شود و این اولین قدم برای فتح جوامع انسانی است.

تاریخ اراده‌ی شعورمند است نحوه زیست انسان است آگاهی‌ست؛ و دارد مسیرش را طی می‌کند ما هم اگر در این سیر، بی‌خبر از گذشته باشیم در حفره‌ی اکنون احساس یتیمی می‌کنیم چون نمی‌دانیم این‌جایی که من هستم درمیانه‌ی یک مسیر بلند است؛ تمامی این اتفاقات در میانه‌ی یک تاریخ است.

من وقتی از این مسیر آگاه باشم در تناسب با تاریخ زندگی می‌کنم و همین در تناسب با تاریخ زندگی کردن ما را از یأس نجات می‌دهد.

مثل باغبانی که الان دارد تنه‌ی خشک یک درخت را در فصل پاییز می‌بیند اما تبر به این درخت نمی‌زند و رهایش نمی‌کند می‌داند که این پاییزی‌ست که حتی زمستان به دنبال دارد اما ادامه‌ی این مسیر، شکفتن بهار است.

ما اگر به فهم باغبانی برسیم دیگر در زردی و پژمردگی مأیوس نیستیم. تاریخ ایمان به مسیر است و مسیر ادامه دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم

ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم

چو گلدان خالی لب پنجره

پر از خاطرات ترک‌خورده‌ایم

اگر داغ دل بود ما دیده‌ایم

اگر خون دل بود ما خورده‌ایم

اگر دل دلیل است آورده‌ایم

اگر داغ شرط است ما برده‌ایم

اگر دشنه‌ی دشمنان، گردنیم

اگر خنجر دوستان، گرده‌ایم

گواهی بخواهید، اینک گواه:

همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم

دلی سربلند و سری سر به زیر

از این دست عمری به سر برده‌ایم (+)

۴ نظر
4
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
مسافر
نوشته بعدی
اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…

۴ نظر

صادق ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۸:۵۶ ب٫ظ

تاریخ ایمان به مسیر است و مسیر ادامه دارد ….
مثل همیشه مطلب آموزنده ای بود و پر از دید تازه به مفاهیم کهنه کلا انگار کوچ دریچه ای برای کوچ کردن از نگاه سنتی و افکار کهنه به مفاهیم نو
خوشحالم که باز هم می‌نویسی

پاسخ
شهلا صفائی ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۸ ب٫ظ

مرسی صادق؛
چقدر خوشحالم کرد این نگاهت به کوچ ✨:)

پاسخ
ابی ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۹ ب٫ظ

این پست خیلی چسبید، کلی یاد گرفتم و لذت بردم
یه سفر کوچیک بین خودم، تو (دیگری) و ما…
عالی بود ؛)

پاسخ
شهلا صفائی ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۲:۵۲ ب٫ظ

خیلی خوشحالم 🙂

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

شب‌های دشوار

16 تیر 1401

من خودم جهانم را خلق می کنم.

13 اسفند 1395

زیر درخت انجیر…

10 شهریور 1396

چرا مدتی نبودم

3 اسفند 1396

هدف گذاری

30 آبان 1397

رویاها باید به مقصد برسند

21 تیر 1397

جهنم ما دیگران‌اند…

15 مهر 1399

دنیای بعد از تو

4 شهریور 1396

هنر همدلی کردن

3 اردیبهشت 1396

برای فاخته های کوچک تازه متولد شده

4 تیر 1397

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۰)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۳)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز
  • هر آغازی فقط ادامه‌ای‌ست…
  • شبه‌حقیقت: تناسبی بین شواهد و تصورات
  • همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • بگذار برخیزد مردمِ بی‌لبخند
  • هنر در عصر ظلمت

دیدگاه ها

  • شهلا صفائی در حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • صادق در حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • شهلا صفائی در حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • دامون در حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • شهلا صفائی در علاج یأس با فهم درمیانگی
  • ابی در علاج یأس با فهم درمیانگی
  • شهلا صفائی در علاج یأس با فهم درمیانگی
  • صادق در علاج یأس با فهم درمیانگی
  • ابی در مسافر
  • صادق در مسافر

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.