کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • کارنامه
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم وَ می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • کارنامه
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من
دسته بندی:

یادداشت‌ها

نوشته های گاه و بی گاه من

  • یادداشت‌ها

    نخبه به مثابه فیلسوف تناقض‌ها

    ۹ بهمن ۱۴۰۰

    پیش‌نوشت: یادداشت زیر، تلاش برای پاسخ به بیانیه‌ای‌ست که دغدغه‌اش از سال‌ها قبل آغاز و امروز نوشته شده است؛ نخبه کیست؟ متن بیانیه نخبه‌اندیشی (+) پیش از هر چیز، بر خود…

    ادامه مطلب
  • یادداشت‌ها

    شاید امروز،‌ پایانش باشد…

    ۳ بهمن ۱۴۰۰

    به آرشیو موسیقی چندسال گذشته سرک کشیده‌ام. بی‌آن‌که خاطره‌ای برایم تداعی شود دچار ملغمه‌ای از احساسات متضاد و شاید متناقض شده‌ام. شبیه کسی که لبخندی به چهره دارد ولی چشمانش…

    ادامه مطلب
  • یادداشت‌ها

    با این‌همه، چه بلند چه بالا پرواز می‌کنی!

    ۲۶ دی ۱۴۰۰

    چندروز از آغاز سی‌سالگی‌ام گذشته بود و در سکوت آن‌روزها یک چیز را خوب می‌دانستم؛ و آن، این لحظه‌ای بود که قرار بود از سی‌سالگی‌ام بنویسم!  در خیالم در زمان…

    ادامه مطلب
  • یادداشت‌ها

    تو وارث یک تاریخی

    ۲۷ آذر ۱۴۰۰

    مدتی‌ست جمله‌ی آدورنو ذهنم را به خود مشغول کرده. در هر فرصتی این سوال را از خود می‌پرسم: آیا زندگی بد را می‌توان خوب زیست؟ گاهی با کمی تغییر، می‌پرسم:…

    ادامه مطلب
  • یادداشت‌ها

    کفر و ایمان چه به هم نزدیک است…

    ۲۲ آبان ۱۴۰۰

    در گیر و دار جمع کردن کوهی از شلوغی کارها بودم که تکه‌ای کاغذ از لابلای وسایلم بیرون افتاد… کاغذی که خطی نامفهوم بر آن نوشته ‌شده بود. به ماه‌ها…

    ادامه مطلب
  • یادداشت‌ها

    درباره فیلم The Father

    ۶ مهر ۱۴۰۰

    پیش‌نوشت: در حال نوشتن متن دیگری بودم که فیلم The Father  را دیدم؛ دیدم نمی توانم صبر کنم برای از او گفتن! آن‌قدر تعریفش را شنیده بودم که مدت‌ها بود…

    ادامه مطلب
  • یادداشت‌ها

    رنج بازگشت

    ۱۷ شهریور ۱۴۰۰

    خواندن «رنج بازگشت» اینیاتسیو سیلونه، آن‌هم زمانی که دیگر ایران نیستم حس غریبی داشت. شاید هر جمله‌اش دقایق طولانی مرا به دست خیال می‌سپرد و گاه به این فکر می‌کردم…

    ادامه مطلب
  • یادداشت‌ها

    از هیچ به سوی هیچ…

    ۲۰ اسفند ۱۳۹۹

    سال ۹۹، سال بسیار عجیبی برای من بود و برای اولین بار است که هرچقدر به روزهای پایانی‌اش نزدیک‌تر می‌شوم احساس سرمستی می‌کنم. و شاید نخستین سالی‌ست که آمدن عید…

    ادامه مطلب
  • یادداشت‌ها

    همزاد

    ۱۷ آذر ۱۳۹۹

    هزارسال پیش شبی که ابرِ اخترانِ دوردست می‌گذشت از فراز بام من صدام کرد…   چه آشناست این صدا همان‌که از زمان گاهواره می‌شنیدمش همان‌که از درون من صدام می‌کند……

    ادامه مطلب
  • یادداشت‌ها

    آسمان تو چه رنگ است امروز؟

    ۱۲ آذر ۱۳۹۹

    گاهی پیش می‌آید که در خواب، ایده‌ای برای نوشتن سراغم می‌آید و یا حتی جملاتی جدید را بر زبان می‌آورم؛ جملاتی که تاکنون با هیچ‌کس از آن سخن نگفته‌ام. در…

    ادامه مطلب
  • یادداشت‌ها

    آواز غم

    ۱۸ مهر ۱۳۹۹

    این دو روز، حرف‌های زیادی در دلم و خاطراتم گذشت ولی سکوت کردم. همیشه در میان هیاهو، گوشه‌ای می‌خزم و در سکوتی ممتد به زندگی می‌اندیشم و آن را زندگی…

    ادامه مطلب
  • یادداشت‌ها

    جهنم ما دیگران‌اند…

    ۱۵ مهر ۱۳۹۹

    انسان، همواره در روابطش دنبال مَفَری می‌گردد برای دوری جستن از نگاه و حضور دیگران؛ چرا که حضور دیگری، او را در تنگنایی اندوهناک قرار می‌دهد(سارتر ، این را از…

    ادامه مطلب
  • یادداشت‌ها

    کم‌ترین تحریری از یک آرزو این است…

    ۲۶ مرداد ۱۳۹۹

    کم‌ترین تحریری از یک آرزو این است آدمی را آب و نانی باید و آن‌گاه آوازی… در قناری‌ها نگه کن، در قفس، تا نیک دریابی کزچه در آن تنگناشان باز،…

    ادامه مطلب
  • یادداشت‌ها

    برای آیندگان

    ۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

    برخورد غیرمنتظره‌ی من با این جهان، زخمی بر روحم به جای گذاشت که هیچ‌گاه التیام نیافت. این زخم، یادبودی‌ است که احتمالا در رفتنِ غیرمنتظره‌ام از این دنیا، برجای خواهم…

    ادامه مطلب
نوشته های جدید
نوشته های قدیمی

درباره من

درباره من

شهلا صفائی

عاشق سرخپوست‌ها و سفر و آموختنم.

همراه من باشید

فیس بوک توییتر اینستاگرام لینکدین

دسته بندی مطالب

  • تفکر (۲۵)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • خودکاوی (۴۵)
  • فلسفه‌بافی (۲۴)
  • کارنامه (۱۳)
  • کافه کتاب (۶۴)
  • گفتگوها (۳)
  • مغز (۵)
  • یادداشت‌ها (۱۵۵)
    • نامه به هامون (۱۳)

کافه کتاب

  • شب‌های روشن – داستایفسکی

  • فاوست – گوته

  • واحه‌ای در لحظه – داریوش شایگان

  • پشت پرده ریاکاری – دن اریلی

  • Mindset (مدل ذهنی) – کارل دوئک

کتاب‌هاي قبلي کافه‌کتاب

اینستاگرام

آخرین نوشته ها

  • شب‌های روشن – داستایفسکی
  • نخبه به مثابه فیلسوف تناقض‌ها
  • شاید امروز،‌ پایانش باشد…
  • با این‌همه، چه بلند چه بالا پرواز می‌کنی!
  • تو وارث یک تاریخی
  • فاوست – گوته
  • کفر و ایمان چه به هم نزدیک است…
  • درباره فیلم The Father
  • رنج بازگشت
  • واحه‌ای در لحظه – داریوش شایگان
  • اخبار و اطلاعات چه تأثیری روی مغز ما می گذارند؟
  • از هیچ به سوی هیچ…
  • ذهن داستان‌گو و مغز خطاساز ما، واقعیت‌های دنیا را چگونه تحلیل می‌کند؟
  • همزاد

دیدگاه ها

  • شهلا صفائی در ارزش ها، خط قرمز و احساس گناه
  • شادي در ارزش ها، خط قرمز و احساس گناه
  • امید هیچ معجزی ز مرده نیست.. | کوچ - شهلا صفائی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • شهلا صفائی در رابطه زبان و اندیشه (ما جهان را چگونه می‌بینیم؟)
  • شهلا صفائی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • یلدا در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • محسن در رابطه زبان و اندیشه (ما جهان را چگونه می‌بینیم؟)
  • شهلا صفائی در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • جواد خوانساری در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • شهلا صفائی در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • شهلا صفائی در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • شهلا صفائی در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • ابی در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • صادق در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.