امروز به خاطر وجود شبکههای اجتماعی، بیش از پیش در معرض شایعه و شایعهپراکنی قرار گرفتیم.
هرچند قدمت شایعه، شاید به قدر سالهای زندگی بشر بر روی زمین باشد.
با تعریف شایعه شروع میکنیم؛
در فرهنگنامه دهخدا: شایعه، اخبار بیپایهای است که بین مردم بر سر زبانها باشد.
شایعه اطلاعاتی است که بین افرادی که هیچ شواهد معتبری برای حمایت از ادعایشان ندارند، تبادل میشود.
بنابراین:
شایعه (Rumor)، الزاماً خبر دروغ نیست بلکه هر خبری است که شیوع پیدا میکند.
ولی چون ما آدمها معمولا به بار احساسی و هیجانی خبر نگاه میکنیم نه صرفا فکت بودنش،
و رویدادهای منفی را (مستقل از درست و غلط بودنش) سریعتر پردازش میکنیم و به یاد میآوریم،
تعداد شایعههای دروغ بیشتر است و واژه شایعه در لحظه اول، برای ما خبر نادرست را تداعی میکند.
خبری شیوع پیدا میکند که برای گویندهاش، منفعتی (مستقیم یا ضمنی) داشته باشد در واقع نسبت به آن جهتگیری داشته باشد.
اگر ما نسبت به خبری، جهتگیری نداشته باشیم خیلی سریع، آن را فراموش میکنیم.
ولی نسبت به خبری که خوراک شایعهپراکنی است ( و نسبت به آن جهتگیری داریم) فورا سوالاتمان را شروع میکنیم تا بستر شیوع را برای خبر فراهم کنیم.
- آیا این خبر صحت دارد؟
- آیا دوست دارم چنین چیزی باشد؟
- آیا باید آن را بپذیرم؟
- آیا باید این خبر را به دیگران هم بگویم؟
ما آدمها انگیزههای مختلفی برای شایعهپراکنی داریم؛
مهمترینش شاید این است که ما تحمل ابهام را نداریم. در فضای ابهام، حس ناامنی میکنیم و مضطرب میشویم
پس تلاش میکنیم این ابهام را برای خودمان و حتی دیگران برطرف کنیم.
یکی از راههای رسیدن به این موضوع، پذیرش شایعه است.
چون شایعه مستقل از درست و غلط بودنش، مزیت بالاتری نسبت به باقی ماندن در شرایط مهآلود دارد.
(هنگامی که سیستم اطلاع رسانی جامعه دارای ابهام و فقر باشد شایعه به اوج خود می رسد.)
دلیل بعدی اهمیت یک موضوع است.
هرچقدر موضوعی برای ما مهمتر باشد، در شیوع آن، مستعدتریم.
چرا که اهمیت داشتن یک خبر موجب حرکت آن خبر میشود
و به سرعت جای خود را در هر گذری همچون خانهها، تاکسیها، محل کار و… پیدا میکند.
به عبارتی، شایعه مانند گلوله برفی رها شده در سرازیری تپههای پر از برف میماند که هر چه پیشتر رود بزرگتر میشود.
انگیزهی بعدی که باعث میشود خبری را اشاعه دهیم، این است که آن خبر در تأیید باورهای قبلی ما باشد.
در واقع سوگیری تأیید خود– اینجا یک جورهایی به خدمت شایعهپراکنی میآید!
مثلا من فکر میکنم آقای ایکس، فرد شایستهای برای مدیریت مجموعهای که در آن کار میکنم است.
بنابراین هر حرف و خبری راجع به کاردانی و مهارت و هوشمندیهای تصمیمگیری او را
(که در تأیید باور من است، خواه درست باشد یا نه) اشاعه میدهم.
دلیل بعدی ما برای شایعهپراکنی، به عزت نفس مربوط میشود. من میخواهم در نگاه دیگران خوب به نظر برسم!
بنابراین خبری که فکر میکنم این حس را در دیگران نسبت به من ایجاد میکند پخش میکنم.
مثلا میگویم اگر فلان دارو را در زمان ابتلا به کرونا ویروس، بخورید، فلج میشوید!
من این خبر را در حالی که از درست بودنش اطمینانی ندارم منتشر میکنم
تا نشان دهم چقدر جان دوستان و اطرافیانم برایم اهمیت دارد.
و پشت این اقدام، آن نقاب زیبای چهرهام را درخشانتر میکنم.
یک انگیزهی دیگر برای شایعهپراکنی، خودنمایی است.
خودنمایی، تلاشی برای جلب توجه دیگران است.
فرد ممکن است برای افزایش اعتبار خود نزد دیگران، شایعه را بازگو کند تا آنها فکر کنند او آدم مطلعی است
و از این طریق، به کسب موقعیت اجتماعی بپردازد.
با بررسی انگیزههای شایعهپراکنی به خوبی میتوان به هراسها، اضطرابها، خصومتها، عقاید و گرایشهای موقتی، دلبستگیها و… پی برد و از این طریق میتوانیم دلایل حتی پنهانمان برای جهتگیری نسبت به یک خبر را بهتر بفهمیم.
چه زمانی، مردم بیشتر مستعد پذیرش شایعه هستند؟
–اگر بین عرضه و تقاضا برای کسب اطلاعات توازن برقرار نباشد یعنی عرضه اطلاعات کمتر از تقاضای دریافت آن باشد، در چنین مواقعی، منابع غیررسمی و شایعات، منابع کسب خبر مردم میشوند.
– اگر مخاطبان دربارهی موضوعات منتشر شده دچار شک، بدگمانی و ابهام شوند شایعه را با حرص و ولع میپذیرند؛ چرا که دادن اطلاعات ناقص و مبهم، میدان را برای شایعه باز میگذارد.
و امروز شبکههای اجتماعی دیجیتال، بهترین و سریعترین بستر برای شایعهپراکنیست.
من، هم میتوانم مرکز اصلی شایعه قرار بگیرم و هم میتوانم در پذیرش و اشاعهی آن نقش داشته باشم.
مطلب مرتبط: شبکههای اجتماعی و فاشیسم مدرن
در چنین شرایطی، مهمترین موضوع، داشتن مهارت پرسشگری است.
مهارت پرسشگری به ما یاد میدهد خبرها و اطلاعات را با استانداردهای فکری، بسنجیم و پس از آن تصمیم بگیریم خبری را نادیده بگیریم، اطلاعاتی را فیلتر کنیم، حذف کنیم و یا با تکیه بر منابعی که جستجو میکنیم، آن را بپذیریم.
به خاطر داشته باشیم، انتشار هر مطلبی به عنوان شایعه، حتی میتواند به ترول شدن ما ختم شود و به ترولیسم دامن بزند.
سعی کنیم در مقابل وسوسه انتشار مطالبی که منجر به شایعه و یا ترولیسم میشوند هرچند در ابتدا به نظر، جالب و جذاب برسند مقاومت کنیم.
در ادامه سعی میکنم بیشتر راجع به این موضوع باهم حرف بزنیم.
مطالب مرتبط:
چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم؟
ترولیسمها چه رفتارهایی دارند؟
شما با چه انگیزهای مطلبی را در شبکههای اجتماعی با دوستانتان به اشتراک میگذارید؟
کدامیک از انگیزههای مطرح شده را در رفتارتان قویتر میبینید؟
منبع تصویر:(+)
۱۳ نظر
والا من جدیدا اصلا مطلبی به اشتراک نمیگذارم صرفا در جهت خنده و شوخی.
اخبرهای جدی اصلا .
یه استادی داریم خیلی خوشم نمیاد ازش؛ هی مطلب میذاره توگروه کلاس درباره کرونا.
اکثر مطالبش هم مغایر با اطلاعیه های سازمان بهداشت جهانیه و بر اساس طب اسلامی و سنتی و این داستان هاست.
خلاصه برام سوال بود چرا یه استاد دانشگاه بظاهر با سواد و موجه، شایعه پراکنی میکنه.
خلاصه فکر کنم با مطالعه این مطلب متوجه شدم شاید اون بحث خوب بنظر رسیدن در نگاه دیگران براش مهم باشه
به اندازه کافی قوی هست این انگیزه خوب به نظر رسیدن.
همون نقابیه که سالها ازش حرف میزدم ( البته بیشتر نق میزدم!)
مطلب جالبی بود و به نظرم همه درگیرش هستیم، حتی هرچقدرم بگیم نه من که خودم میدونم و گیر این چیزا نمیوفتم
و خطاهای شناختیای رو هم که در مورد اینکه چرا ما درگیر شایعات میشیم نوشته بودی برای من مطلب تازهای بود و به شخصه جای دیگهای نخونده بودم راجع بهشون، دست خوش
ممنونم علی.
به نظرم صرفا هم این خطاها نیست و اگه عمیق تر بشیم ردپای خطاهای شناختی بیشتری رو هم می تونیم ببینیم. و من این روزها بیش از هروقتی انرژیمو گذاشتم روی سر و کله زدن با مصداق ها و بسترهایی که به این خطاها دامن میزنن!
دقیقا درکشور ما زمینه برای وجود شایعه بسیار زیاده بخاطر نبود منابع قوی و اطلاعات کامل. و اکثر ماها درگیر شایعه ها و گاها پخش آن به طور ناخوسته شدیم.
موافقم. هرسیستمی که اطلاع رسانی ضعیفی داشته باشه در مقابل تقاضای بالای مردم، ناگزیر مردم برای رفع ابهام (و یا همون انگیزه هایی که گفتم) به شایعه روی میارن.
و اینجاست که مراکز خبری ای که به شیوع اطلاعات غیرمستند می پردازن، رونق می گیرن.
من حس میکنم تشنگی توی دیده شدن و شنیده شدن باعث شیوع شایعه میشه حالا میخواد تیتر دروغ سایت برای بالا رفتن ویو باشه یا حرف های غیر موثق مسافر توی تاکسی برای شنیده شدن از سوی راننده باشه
همین تشنگی باعث میشه تا فلان رسانه از خبر مردن مردم کشور دیگه بر اثر کرونا خوشحال باشه
رسانه این خبر رو سریع منتشر میکنه
چرا؟
برای دیده شدن
و این روال در بیشتر رسانه ها است
محمد همینطوره که میگی.
تشنه توجه و دیده شدن، باعث میشه افراد به هر بازیای تن بدن و ازش لذت ببرن.
(و گاه خودشون بازیساز بشن که در مقیاس وسیعتر، تبدیل میشن به یک منبع خبری غیرموثق ولی جذاب برای عموم!)
مهم هم نیست چقدر اون دستاورد و توجهی که کسب میکنن، پوچ، مقطعی و سطحی باشه.
رسانه البته باید اینکارو بکنه چون داره ازش کسب درآمد میکنه. و موظف هم نیست بستر کلی خبرها رو به ما نشون بده.
بعد از خوندن هر مطلبی (بیشتر سیاسی) من چند نکته رو بررسی میکنم:
منبع خبر: اینکه خبر صرفا توسط یک خبرگزاری کار شده یا چندین خبرگزاری! به خبرهای شخص سوم اهمیتی نمیدم مگر اینکه شخص خبرنگار با سابقه ای باشه.
سابقه منبع خبر: آیا تعداد شایعات این منبع زیاد بوده یا کم؟؟
زمان خبر: به خبرهای اوایل ماه آوریل توجه ای نمیکنم. آیا در بازه زمانی نزدیک قراره جلسه یا انتخابات مهمی برگزار بشه یا نه؟؟
سنجش خبر با رخدادهای اخیر
در آخر هم صبر یک یا دو روزه برای تایید یا تکذیب خبر
این سالها خیلی سعی میکنم اسیر شایعات نشم و مهمتر اینکه نشرشون ندم ولی هر از گاهی شکست .میخورم
ابی موارد خیلی خوبی رو بهش اشاره کردی. خصوصا اینکه چندروز هم صبر میکنی علیرغم بررسی.
من راجع به اشتراکگذاشتن نوشتههای خودمم چنین رویکردی دارم! (البته خیلی بیشتر از چند روز).
در ضمن فکر میکنم توی استدلالت شایعه رو مساوی خبر نادرست قرار دادی.
همینطوره؟
شایعه پراکنی کار هر روز آدمهاست. اونم فقط برای ارتباط برقرار کردن با همدیگه ، میان چیزایی که شنیدن و باب طبع اطرافیانشون تغییر میدن ، تا جلب توجهی که احتیاجاتشون رو برآورده کنه ، محقق بشه.
ممنونم از مطلب پربارت.
????
بله این غریزه جلبتوجه رو از اجداد دورمون به یادگار داریم!
نه تنها توی بشر که در حیوانات هم هست.
فقط نمیدونم آیا اونها هم شایعهپراکنی میکنن یا نه :))
خوشحالم که مورد توجهت قرار گرفت این نوشته.
[…] به عصر حاضر رسیدیم و در مورد مفاهیم و موضوعاتی چون خبر، شایعه، شبکههای اجتماعی، تأثیر هرروزهی اطلاعات و اخبار […]