اتفاقات روزهای اخیر، مرا بر آن داشت که کمی عمیق تر راجع به رسانه و پدیده ی “سلبریتی”ها بیندیشم.
➖اینکه چگونه سلبریتی ها به دست خود ما ساخته می شوند تا شاید روزی بتوانیم با قدرت هرچه تمام تر تخریبشان کنیم.
➖چه چیزی باعث تخریب آن ها می شود؟
➖ریا و دوگانگی در گفتار و کردار،محصول چیست؟
همان چیزی که خودمان ساختیم یا مشکل را باید وسیع تر دید وبه جامعه و زیست جهانی نسبت داد که این ها را این چنین معیوب ساخته ؟
ما فضا را برای عرض اندام عده ای بازگذاشته ایم که هیچ عمق و اصالتی ندارند، اما تا دلمان بخواهد هم مخاطب دارند و هم شهرت.
در عصر جدید، بخاطر دست یابی آسان و سریع افراد به تکنولوژی و به تبع آن فضای مجازی،ما شاهد افرادی هستیم که به تنهایی،خود،یک رسانه به شمار می روند.
البته تعریفمان از افراد مشهور و سلبریتی ها به کلی دستخوش تغییراتی جدی شده.
امروز افراد خالی از هر عمقی، برای عموم مردم ما،مشهور به شمار می روند.
ما در گذشته اگر از شهرت حرف می زدیم درواقع از یک واقعیت حرف می زدیم از یک اصالت و عمق.
ما اگر به حافظ و کانت و کمال الملک و امثال این بزرگان می بالیدیم،بخاطر دانش و هنر و عمق نظر و تفکرشان بود
نه امروز که تعریف ما از شهرت با وهم و خیال برابری می کندو کسانی برایمان سلبریتی شده اند که جز بی خردی و جهالت چیزی در چنته ندارند.و نهایتا برای بازی ها و مقاصد اقتصادی بکار گرفته می شوند.
➖در واقع امروز من،اگر ورزشکارم را به عنوان آرتیست میان توده ی مردم به مصرف بیشتر برسانم،می توانم او را در ذهن مخاطب ماندگار کنم تا بعد بتوانم از او برای مقاصد تبلیغاتی استفاده کنم.
یا به عنوان مثالی دیگر،خواننده ای که اخیرا دستمایه ی مسخرگی احزاب چپ و راست ایرانی شده بود،در واقع نمونه ای ست که یک سلبریتی برای اهداف سیاسی و ایدئولوژیک مورد توجه قرار می گیرد.
حالا اگر این فرد همین الان بمیرد چیزی جز پوچی از او باقی خواهد ماند؟
بزرگان ما بعد از مرگ، به وسعت بزرگی علم و دانش و هنر و اندیشه شان زنده می شدند.ولی متاسفانه امروز سلبریتی ها بعد از مرگ، فقط می میرند!
چه بسا خیلی از آنان که در زمان زنده بودن هم مرده ای بیش نیستند.
➖غیر از اهداف اقتصادی و سیاسی،آیا این رسانه به دنبال سلبریتی سازی هست؟
و موضوعی که مطرح می شود این است که نسبت بین سلبریتی و زمین چیست؟
➖آیا سلبریتی در زمین دین و جایی که ما قرار داریم ،همان نتیجه ی سلبریتی در زمین اصیل خودش یعنی غرب را می دهد ؟
➖در واقع یک سلبریتی در عالم لیبرال که اساسا آگاه است که ساختار،او را به اقتصاد یا سیاست می کشاند،همان نتیجه ای را می دهد که سلبریتی جمهوری اسلامی میدهد؟
سلبریتی ای که مدام در پارادوکس است و درگیر اتفاقات عجیبی که موجب اختلال در خود ساختار می شود.
در عالم رسانه یک سری مراتب داریم:
✅ یا ما از منظر یک کنجکاو که قصد دارد به اصحاب رسانه و سلبریتی های در عالم رسانه سرک بکشد وارد می شویم.
✅ یا در مقام کسی هستیم که میخواهیم جزو اصحاب رسانه شویم و در زندگی بالادستی های اصحاب رسانه سرک بکشیم.
(اصحاب رسانه کسانی هستند که همین افرادی که سرک می کشند را در بازیهای رسانه ای و خبری خودشان مشغول می کنند.اصحاب رسانه در واقع یک روزمرگی به کسانی که سرک میکشند(مخاطب خودش) هدیه می دهند. )
✅ یا در مقام صاحبان رسانه هستیم .( کسانی که خبرساز می شوند.)
“صاحبان رسانه” با اصحاب رسانه ای تفاوت خیلی زیادی دارند.
صاحبان رسانه مرتبه ای بالاتر از سرک کشان به رسانه دارند. که هربار هم میتواند موضوع جدیدی در دلش جای دهد.
یکبار آن مجری محجبه که بی حجاب دیده شد، یک بار آن ریاضیدانی که در جوانی فوت شد،
یکبار آن خواننده ای که بازیچه ی موضوعات سیاسی شد و غیره،
اینها هربار می توانند صاحبان رسانه باشند و مردم را مشغول روزمرگی کنند.
این مرتبه همان مرتبه ای ست که به سلبریتی تبدیلش می کنیم؛که عموما سطحی و تهی اند.ولی با ابزار سیاست یا اقتصاد، رسانه را در چنگ خود گرفته اند.
➖در پشت سلبریتی ها،صاحبان رسانه هستند که با ابزار قدرت سیاسی و نفوذ اقتصادی، ابزار رسانه را بدست گرفته اند.اینان سلبریتی ها را می سازند و مشغول می کنند.
پس ما در سلسله مراتب رسانه، یا ورود کرده ایم که سرک بکشیم یا ورود کرده ایم که بالا برویم و صاحب ثروت و قدرت شویم.
ولی اصل کار، کسانی اند که در پشت پرده به بازی سازی و مدیریت مشغولند!
در واقع دعواهای خود در خارج از فضای رسانه را به داخل فضای رسانه کشانده اند از طریق سلبریتی ها و توده ی مردم دنبال کننده و آن را مدیریت می کنند.
✔️کمی بیندیشیم و ببینیم که عالم رسانه چگونه ما را در دل خودش شناور و گاه غرق کرده است.