کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • کارنامه
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم وَ می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • کارنامه
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من
جهان دیجیتالکافه کتاب

اخبار – آلن دوباتن

۶ اسفند ۱۳۹۸
اخبار – آلن دوباتن

چرا ما آدم‌ها دست از پیگیری اخبار برنمی‌داریم؟

به خاطر ترس.

این ترس، نوع دیگری از همان ترسی است که اجداد دورمان در لحظات سرد قبل از طلوع حس می‌کردند چون نمی‌دانستند خورشید، بار دیگر طلوع می‌کند یا نه.

اخبار، می‌تواند گریزی باشد از مشغله‌های ذهنی مربوط به مسائل زندگی خصوصی‌مان و توجه به مسائل بزرگ‌تر و حادتر و پنهان کردن ترس‌ها و تردیدهای شخصی در این دغدغه‌های بزرگ‌تر.

رخدادهای جنون‌آمیز و فجیع، در ما احساس عقلانیت و آرامش ناشی از مقایسه ایجاد می‌کنند.


اخبار به مرور چه بر سرمان می‌آورد؟
در مجموع از ماه‌ها و حتی سال‌هایی که با آن سر می‌کنیم، چه باقی می‌ماند؟

جز به جا گذاشتن رسوبی مبهم و یأس‌آور در ذهن، تأثیری در افزایش آگاهیمان خواهد داشت؟

 

ما هرگز به شکلی سازمان‌یافته، از قابلیت تأثیرگذاری خارق‌العاده گزارش‌های خبری در درکمان از واقعیت و نفوذ در ذهنمان، مطلع نمی‌شویم.

مسئله این نیست که ما به واقعیات بیشتری نیاز داریم، بلکه مسئله این است که نمی‌دانیم با واقعیاتی که در اختیار داریم چه باید بکنیم.

نقطه مقابل واقعیت، جانبداری است و جانبداری نشان دهنده روش ارزیابی رخدادهاست،

لنزی است که روی واقعیت قرار می‌گیرد و هدفش وضوح بیشتر واقعیت است.

 

درست در زمانی که جوامع ما دچار پیچیدگی‌های بی‌سابقه شده‌اند، بی‌صبرانه توقع داریم مهم‌ترین مسائل در اختصاری‌ترین شکل به ما ارائه شوند.

مواجهه با سیل مشکلاتی که اخبار به آن‌ها می‌پردازد، قدرت تشخیص را از ما گرفته و باعث ایجاد احساس پوچی در ما، در جهانی پر از آشوب و اصلاح‌ناپذیر شده است.

 

دنیای امروز به ما آموخته راه‌هایی موذیانه‌تر از سانسور هم برای تهی کردن مردم از اراده وجود دارد:

سردرگم کردن، کسل کردن و پرت کردن حواس از طریق ارائه خبرها به نحوی بی‌نظم، متفرق و متناوب به طوری‌که اکثر مخاطبان،‌ نتوانند حتی برای مدتی کوتاه، مهم‌ترین مسائل را دنبال کنند.

دیکتاتوری که در دنیای امروز می‌خواهد قدرتش را حفظ کند، نیازی ندارد مرتکب عملی آشکار مثل ممنوعیت اخبار شود، کافی‌ست سیلی از اخبار را به سمت جامعه سرازیر کند بدون ایجاد هرگونه احساس ارتباط با مسئله قبلی یا توضیحی از بستر خبر. همین برای تضعیف درک و اراده مردم برای تغییر اوضاع کافی است.

 

اخبار به طور گزینشی از طریق انتخاب ماجراهایی که باید توجه اذهان عمومی را به خود جلب کنند و کنار گذاشتن سایر ماجراها، به واقعیت شکل می‌دهد.

دو احساسی که هرچه بیشتر با اخبار سر و کار داشته باشیم بیشتر با آن‌ها آشنا می‌شویم،‌ ترس و خشم‌اند.

اخبار برای دامن زدن به ترس‌های ما از ضعفمان در یافتن پرسپکتیو درستی از وضعیت کشور، استفاده می‌کند.

پرسپکتیو یعنی توانایی دیدن چیزهای مختلف در مکان واقعی‌شان. (چیزی که با آن فاصله داریم، دورتر و کوچک‌تر و آن‌چه در نزدیکی‌مان قرار دارد، بزرگ‌تر به نظر می‌رسد.

پرسپکتیو داشتن در مورد اخبار، به معنای نوعی توانایی است که به ما امکان می‌دهد رخدادی تکان‌دهنده در زمان حاضر را با تجربه‌ی بشریت در کل تاریخ، مقایسه کنیم.

با وجود پرسپکتیو متوجه می‌شویم کم‌تر موضوعی کاملا جدید است و کم‌تر خبری واقعا هولناک است.

 

انقلاب، پایان تاریخ نیست بلکه صرفا باعث ایجاد تغییراتی پیچیده در بسیاری از امور می‌شود.

شاخص‌های اقتصادی، ترسناک به نظر می‌رسند،‌ ولی در قرن اخیر، بارها از وضعیتی مشابه، جان سالم به در برده‌ایم.

مسائل بسیاری طبیعتاً دلسردمان می‌کنند در حالی‌که هیچ‌یک مهم نیستند.

تغییرات تدریجی‌اند ولی زندگی هم کوتاه نیست.

اکثر مردم نه خیلی خوب‌اند نه خیلی شرور ( این شامل حال ما هم می‌شود)

بشر، پی‌درپی با بحران‌های مختلف مواجه بوده و با این حال،‌ به بقای خودش ادامه داده است.

 

 

سازمان‌های خبری، انگیزه‌های کاملا تجاری دارند که آن‌ها را مجبور می‌کند که بیش از حد بر آسیب‌پذیری ما تأکید کنند و مسائل را طوری ارائه دهند که با وحشت‌زدگی، ذهنمان کرخ شده و اندیشه‌های فردی مهم‌تر سرکوب شوند.

۴ نظر
12
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
آدمی چاره ای جز امید ندارد
نوشته بعدی
امروز، زادروز امید است

۴ نظر

ابی ۸ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۳ ق٫ظ

راستش اومدم اعتراف به یه دزدی بکنم😑😑

من هر وقت دنبال کتاب برای هدیه دادن باشم میام و از کتابخونه کوچ یکی رو به سرقت میبرم.😉

الانم این کارو کردم 😅😅😅

دم شما گرم و خسته نباشید🌼

پاسخ
جواد خوانساری ۲ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۴ ب٫ظ

مطالب این کتاب و مواجهه‌ی بکر دوباتن با مقوله‌ی خبر به من کمک کرد تا در شغلم (که درگیری زیادی با خبر دارد) تاب بیاورم و از یک مصرف‌کننده‌ی منفعل به یک مصرف‌کننده‌ی فعال اخبار تبدیل شوم.
اخیرا هم کتابی از رولف دوبلی با عنوان “دیگر اخبار نخوانید” خواندم که به‌نظرم مطالب آن تکمیل‌کننده‌ی مباحث مطرح‌شده در کتاب دوباتن است.

پاسخ
شهلا صفائی ۱۲ مهر ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۷ ق٫ظ

حواد عزیز
خوشحالم این‌جا و بین دوستان هم‌فکر و نزدیکم می‌بینمتون 🙂

دوباتن رو من خیلی دوست دارم. راجع به کسب و کار، اضطراب منزلت، خبر،‌ سفر، عشق و هرآن‌جه گفته و نوشته با جان و دل می‌خونم.
بله کتاب دوبلی هم چندماه پیش به دستم رسید و به زودی درباره‌ش می‌نویسم. من ترجمه‌ی دیگه‌ای ازش دارم: «اخبار را دنبال نکنید».

راستی خیلی حس خوبی داشت خوندن اون جمله‌ای که… «از یک مصرف‌کننده‌ی منفعل به یک مصرف‌کننده‌ی فعال اخبار تبدیل شدم»..
قلبا خوشحالم.

پاسخ
اخبار و اطلاعات چه تأثیری روی مغز ما می گذارند؟ | کوچ - شهلا صفائی ۳ فروردین ۱۴۰۰ - ۲:۲۹ ب٫ظ

[…] به عصر حاضر رسیدیم و در مورد مفاهیم و موضوعاتی چون خبر، شایعه، شبکه‌های اجتماعی، تأثیر هرروزه‌ی اطلاعات و […]

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

پشت پرده ریاکاری – دن اریلی

۲۶ مهر ۱۳۹۹

آرام بگیر امشب ، ما هردو پُر از...

۲۲ اسفند ۱۳۹۶

تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶

فومو و اینستاگرام

۹ مرداد ۱۳۹۹

فرمین موش کتابخوان – سم سوج

۱۴ مهر ۱۳۹۷

آدکار _ Jeffry Hiatt

۲۶ خرداد ۱۳۹۵

همه دروغ می‌گویند – نوشته ست استیونز دیویدویتس

۱۰ فروردین ۱۳۹۹

عظمت خوشی های کوچک

۱۵ اسفند ۱۳۹۸

معنای زندگی – تری ایگلتون

۲۹ تیر ۱۳۹۸

تفکر، سریع و کند – دنیل کانمن

۱ تیر ۱۳۹۷

دسته بندی

  • تفکر (۲۵)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • خودکاوی (۴۵)
  • فلسفه‌بافی (۲۴)
  • کارنامه (۱۳)
  • کافه کتاب (۶۴)
  • گفتگوها (۳)
  • مغز (۵)
  • یادداشت‌ها (۱۵۵)
    • نامه به هامون (۱۳)

آخرین نوشته ها

  • شب‌های روشن – داستایفسکی
  • نخبه به مثابه فیلسوف تناقض‌ها
  • شاید امروز،‌ پایانش باشد…
  • با این‌همه، چه بلند چه بالا پرواز می‌کنی!
  • تو وارث یک تاریخی
  • فاوست – گوته
  • کفر و ایمان چه به هم نزدیک است…
  • درباره فیلم The Father
  • رنج بازگشت
  • واحه‌ای در لحظه – داریوش شایگان

دیدگاه ها

  • شهلا صفائی در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • دکتر محمودی فر در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • شهلا صفائی در ارزش ها، خط قرمز و احساس گناه
  • شادي در ارزش ها، خط قرمز و احساس گناه
  • امید هیچ معجزی ز مرده نیست.. | کوچ - شهلا صفائی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • شهلا صفائی در رابطه زبان و اندیشه (ما جهان را چگونه می‌بینیم؟)
  • شهلا صفائی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • یلدا در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • محسن در رابطه زبان و اندیشه (ما جهان را چگونه می‌بینیم؟)
  • شهلا صفائی در شب‌های روشن – داستایفسکی

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.