بارون درخت نشین سرگذشت پسری است که از دوازده سالگی بالای درخت می رود و تا لحظه ی مرگش پایش به زمین نمی رسد. فرصت ها و چالش هایی که از زندگی بر روی درختان برایش ایجاد میشود دستمایه ی نویسنده برای پرداختن به پرسش های فلسفی بشر میگردد.
او فردیست که از جامعه گریزان است اما از سوی دیگر عاشق مردم و اجتماع می باشد. فردی تنها که از مردم می گریزد و
[userpro_private]
در عین حال به آنها پناه می برد و به کمکشان می شتابد.او خوشبختی انسان را در جمع می داند اما هیچ اجتماع مناسبی نمی یابد و همواره در پی ایجاد آن محیط آرمانی ست.بارون به خاطر تنهایی و موقعیت خاص خود با دید بازتر و با حوصله تری به اطراف نگاه می کند و به پیشرفت های زیادی دست می یابد.
.
“برای بهتر دیدن زمین باید از آن فاصله گرفت”
.
احساسات و برداشت های او از موضوعات، بکر و بی پیرایه است.
بارون نماد نوعی طغیان و مبارزه علیه سنت های کهنه است.
او کسی ست که هم به زندگی آدمیان و قراردادهای دیرینه آن پشت پا می زند و هم برای آنان، و به کمک خودشان، زندگی نو و نظم نوینی را جستجو می کند.
او پس از فردیت یافتن و جدا شدن از سنت های جامعه ی خودش (خانواده) ،مراحل رشدش را طی می کند.
.
بارون را دوست داشتم، همه ی سختی های روزهای اولش را،خلاقیت هایش،کتاب خواندن ها و نامه نگاری هایش با نویسندگان بزرگ،محکم بودنش برای برنگشتن به زمین،سخاوتش،زندگی اش با حیوانات و گیاهان ..
فکر میکنم چند روزی با بارون در جنگل، از درختی به درخت دیگر سفر کردم . .
.
.
پی نوشت _ درباره ی نویسنده :
ایتالو کالوینو : Italo Calvino ۱۹۲۳-۱۹۸۵
.
از مهمترین نویسندگان ایتالیایی قرن بیستم است.سبک ادبی او را می توان سورئال یا پست مدرن توصیف کرد.از آثار معروف او می توان به سهگانهٔ
«نیاکان ما» (شامل شوالیه ناموجود، ویکنت شقهشده و بارون درختنشین) و مجموعه داستانهای کوتاه شهرهای نامرئی و شش یادداشت برای هزارهٔ بعدی اشاره کرد.
[/userpro_private]