کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم وَ می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

برای لیلا_ فاصله ی میان دو احساس

۲۱ بهمن ۱۳۹۵
برای لیلا_ فاصله ی میان دو احساس

پیش نوشت:لیلا دیشب شعری از اریش فرید برایم فرستاد که مرا یاد مطلبی انداخت که مدتی قبل ذهنم را به خود مشغول کرده بود و در موردش مطالعه کرده بودم.

این پست را در پاسخ به لیلا و گفتگویی که قبلا باهم داشتیم می نویسم.

 

.

“من از یاد می‌برم
آن‌چه ‌را که یاد گرفته‌ام
در مدرسه

آینده
تقسیم بر ترس
حاصل‌اش فراموشی‌ست

زندگی
تقسیم بر ترس
حاصل‌اش جنون است

فراموشی
تقسیم بر جنون
حاصل‌اش جنگ است

من هنوز می‌دانم
که حاصل‌ ضرب ترس و جنون
زندگی‌ست

این را هم می‌دانم
که حاصل‌ ضرب ترس و فراموشی
آینده‌ست

من اما نمی‌فهمم
که این چه آینده‌ای‌ست؟
و چه می‌شود
حاصل ضرب ترس
در ترس؟
و آسودگی دیگر چیست؟

ما در کودکی
حساب کردن آموختیم
برای چه؟

اریش فرید”

.

 

لیلای عزیز،
ما دائما در جستجوی احساسی که آن را خوشبختی می نامیم، آرامش را فدا می کنیم. ما فراموش کرده ایم که “آرامش” فاصله ی میان دو احساس است.
و خود آرامش خالی از احساس است. یک “حالت” است که در فاصله ی بین دو احساس رخ میدهد.
ما زمانیکه احساسی را تجربه میکنیم، خواه عشق باشد، خواه غم، خواه پیروزی و خواه شکست، آرامش نداریم.
تجربه ی آرامش ما آن لحظاتی بوده اند که اتفاقاً هیچ احساسی ما را در بر نگرفته بود.
بسیاری از ما، به دنبال عشق می گردیم چون احتمالاً فکر می کنیم خوشبخت میشویم و این خوشبختی به ما آرامش می دهد! خب آدم ها وقتی عاشق می شوند که آرامش ندارند! آرامش حالتی است که بعد از تجربه ی احساس در بدن ایجاد میشود. در فاصله ی یک احساس تا تجربه ی احساس بعدی.
خودم زمانی آرامش داشتم که هیچ احساس خاصی در بدنم نبوده و تجربه ی احساس قبلی تمام شده بود. من آرام بودم ولی اگر کسی مرا میدید می گفت بی تفاوت شده ای! البته من قبول ندارم. چون “بی تفاوتی” را هم نوعی احساس میدانم در حالیکه در آن لحظات هیچ حسی در من نبوده. با تجربه ی عشق به بهانه ی خوشبختی، خیلی زود از آن حالت سرمستی خارج میشویم چون هیچ چیز پایدار نیست و خوشبختی، بودنِ مداوم در عشق و دوست داشتن نیست. ما باید قادر باشیم احساسات را حس کنیم و به ناپایدار بودن آن آگاه باشیم تا بتوانیم زمانی که روی موج آرام و عمیق آرامش قرار میگیریم از آن بهره ببریم.
آدمها از دور زیباترند، و واقعیت خوشبختی آن چیزی نیست که از خود به نمایش میگذارند. از بند داستان هایی که برایمان از عشق و دوست داشتن و دیوانگی می سازند رها شویم.فقط خود ما هستیم که میتوانیم اینها را در درونمان زندگی کنیم و بدانیم این هم تمام می شود مثل تمام چیزهای دیگر
و مصداق این نیز بگذرد!

۱ نظر
1
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
فاکتورهای شانس
نوشته بعدی
دنیای غریب دیوانگان و تنهایان

۱ نظر

لیلا خالوزاده ۲۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۰:۰۹ ق٫ظ

بابت این متن به موقع، صادقانه و خالصانه ممنونم با تمام وجود?
چه خوب بود “ما زمانیکه احساسی را تجربه میکنیم، خواه عشق باشد، خواه غم، خواه پیروزی و خواه شکست، آرامش نداریم” واقعا نداریم…
به’بی نیازی’ که چند پست قبل در موردش صحبت کرده بودی و ارتباطش با آرامش فکر کردم، چه ترکیب عالی اند. تعالی وجودی با شکوهی است…

آدم ها از دور زیبا تر اند
و
این نیز بگذرد
?

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

یه گوسفند متمدّن !

۱۸ دی ۱۳۹۵

در ستایش تنهایی

۲۷ آذر ۱۳۹۸

درون خویشتن

۱۵ بهمن ۱۳۹۵

کرونا ویروس و زندان استنفورد

۲ فروردین ۱۳۹۹

به مقصدِ هیچ

۱۱ بهمن ۱۳۹۵

می دویدم … میان گندمزاری بی انتها

۲۸ اسفند ۱۳۹۶

جهنم ما دیگران‌اند…

۱۵ مهر ۱۳۹۹

امروز جهان رنج های کوچکم سقوط کرد

۱۹ دی ۱۳۹۸

آدمی چاره ای جز امید ندارد

۱ اسفند ۱۳۹۸

زیر درخت انجیر…

۱۰ شهریور ۱۳۹۶

دسته بندی

  • تفکر (۲۵)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • خودکاوی (۴۵)
  • فلسفه‌بافی (۲۴)
  • کافه کتاب (۶۱)
  • گفتگوها (۲)
  • مغز (۵)
  • یادداشت‌ها (۱۴۷)
    • نامه به هامون (۱۳)

آخرین نوشته ها

  • ذهن داستان‌گو و مغز خطاساز ما، واقعیت‌های دنیا را چگونه تحلیل می‌کند؟
  • همزاد
  • آسمان تو چه رنگ است امروز؟
  • پشت پرده ریاکاری – دن اریلی
  • آواز غم
  • Mindset (مدل ذهنی) – کارل دوئک
  • جهنم ما دیگران‌اند…
  • پارادوکس زمان – فیلیپ زیمباردو
  • کم‌ترین تحریری از یک آرزو این است…
  • متفکر نقاد چه ویژگی هایی دارد؟ (۷)- اطمینان به عقل

دیدگاه ها

  • پارسا در ذهن داستان‌گو و مغز خطاساز ما، واقعیت‌های دنیا را چگونه تحلیل می‌کند؟
  • سمیه در ذهن داستان‌گو و مغز خطاساز ما، واقعیت‌های دنیا را چگونه تحلیل می‌کند؟
  • ابی در ذهن داستان‌گو و مغز خطاساز ما، واقعیت‌های دنیا را چگونه تحلیل می‌کند؟
  • نسیم عرفان در ذهن داستان‌گو و مغز خطاساز ما، واقعیت‌های دنیا را چگونه تحلیل می‌کند؟
  • روانشناسی نفوذ - رابرت چالدینی | کوچ - شهلا صفائی در اثر هاله‌ای (Halo Effect)
  • اثر هاله‌ای (Halo Effect) | کوچ - شهلا صفائی در انواع سوگیری‌های شناختی
  • اثر هاله‌ای (Halo Effect) | کوچ - شهلا صفائی در خطای شناختی چیست و چگونه عمل می‌کند؟
  • خوش‌بینی آموخته شده - مارتین سلیگمن | کوچ - شهلا صفائی در تکنیک ABC – آلبرت الیس
  • قوی سیاه - نسیم طالب | کوچ - شهلا صفائی در خطای تأیید – نظرات و عقاید ما از کجا می‌آیند؟
  • قوی سیاه - نسیم طالب | کوچ - شهلا صفائی در خطای شناختی چیست و چگونه عمل می‌کند؟

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.