کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • کارنامه
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم وَ می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • کارنامه
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من
فلسفه‌بافی

پس از مرگم، پرنده خواهم شد…

۴ خرداد ۱۳۹۶
پس از مرگم، پرنده خواهم شد…

بارِ هستی را در عمقِ نیستیِ وجودم به دوش می کشم.

قفلی بر افکارِ بی پروایم زده ام،

تا دامن آنان که حداقل، معنایی برای این لحظات می جویند

را به آتش نکشم.

آنان که ترس از مطلوب نبودن و طرد شدن

و یا انگشت نما شدن،

آنها را به رونوشتی از باورهای منسوخ جامعه که

مشوقِ همرنگی ست بدل کرده است

و در بهترین حالت، خلوتی گزیده و

با انتزاعیات و ژست های روشنفکری،

در جستجوی چیزی که نیست فلسفه بافی می کنند

و در افکارشان می جنگند و پیروز می شوند

و یا حتی شکست می خورند

ولی به ناگه در دنیای واقعی از خواب برمی خیزند

در حالیکه هیچ به تن ندارند!

دلم میخواهد دوباره تنها شوم…

.
مثل آن روزها و سال ها که کوله پشتی ام را برمی داشتم و

به سفرهای دور می رفتم و

در خود غرق می شدم و

زندگی را به اصالتِ لحظه های متوقف شده روی

نفس هایی که در سینه حبس می شد

زندگی می کردم،

نه حال که در سفر هم، خودم را به سختی بدنبالم می کشانم

و گاهی میان زندگی های زیسته ی پیشین

و خاطرات و نوستالژی هایم جایش می گذارم

و دست خالی بازمی گردم.

تنهاییِ پیشین من، انتخاب من بود

ولی اکنون بیشتر، چیزی شبیه اجبار است.

معتقدم انسان وقتی عشق حقیقی را بشناسد،

پس از آن تنهایی و انتظارش هرلحظه با مرگ

برابری می کند.

مرگ هایی که دیگر تولدی به همراه ندارند و تنها،

فرسوده شدن روح و جسم است در کالبدی پوچ و توخالی

تا یک روز برای همیشه همه چیز را ترک کند

و شاید چون پرنده ای بر شاخساری در سالهای دور،

نغمه ی عشق و دلبستگی سر دهد برای اویی که

هر صبح پشت پنجره به آفتاب سلامی دوباره می کند و

به پرنده ی کوچک، لبخند می زند

ولی هرگز او را نخواهد شناخت.

همیشه می گفتم هرچیزی بهایی دارد و

هرچقدر بزرگ تر، هزینه اش بیشتر.

رویای به حقیقت پیوسته ی من هم روزی بزرگ و

دور از دسترس بود.

و این تنهایی و رنج،

بهایی است که در ازای رسیدن به آن پرداختم.

رسیدنی که مرا بیشتر به خودم شناساند.

و پرواز آن پرنده ی کوچک به اعتقاد من،

بزرگترین پاداش این عشق و خودشناسی خواهد بود.

چیزی که هربار به انسان،

رهایی و دوری از اسارت را یادآور خواهد شد.

 

۰ نظر
1
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
برای پرستو_ به بهانه ی زادروزش
نوشته بعدی
خوشبختی همینجاست؛ روی شانه ی تو!

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

کوله باری از امّاها و چراها…

۲۸ مرداد ۱۳۹۶

روحیه ی پرسش گری کودکیمان کو؟

۵ شهریور ۱۳۹۶

رنجِ پرسش های بنیادین

۱۷ شهریور ۱۳۹۶

هیچ

۱۲ بهمن ۱۳۹۵

درد جاودانگی

۳۰ بهمن ۱۳۹۵

حق با منه، تو اشتباه می‌کنی – تیموتی...

۲۲ فروردین ۱۳۹۹

درک یک پایان_ جولین بارنِز

۱ فروردین ۱۳۹۶

این توهم زندگی‌گونه ارزشش را دارد؟

۶ دی ۱۳۹۸

خانهٔ هیچ‌کس

۲۰ مرداد ۱۳۹۷

ولگردی در کوچه پس کوچه های ذهن_١

۸ مرداد ۱۳۹۶

دسته بندی

  • تفکر (۲۵)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • خودکاوی (۴۵)
  • فلسفه‌بافی (۲۴)
  • کارنامه (۱۳)
  • کافه کتاب (۶۴)
  • گفتگوها (۳)
  • مغز (۵)
  • یادداشت‌ها (۱۵۵)
    • نامه به هامون (۱۳)

آخرین نوشته ها

  • شب‌های روشن – داستایفسکی
  • نخبه به مثابه فیلسوف تناقض‌ها
  • شاید امروز،‌ پایانش باشد…
  • با این‌همه، چه بلند چه بالا پرواز می‌کنی!
  • تو وارث یک تاریخی
  • فاوست – گوته
  • کفر و ایمان چه به هم نزدیک است…
  • درباره فیلم The Father
  • رنج بازگشت
  • واحه‌ای در لحظه – داریوش شایگان

دیدگاه ها

  • شهلا صفائی در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • دکتر محمودی فر در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • شهلا صفائی در ارزش ها، خط قرمز و احساس گناه
  • شادي در ارزش ها، خط قرمز و احساس گناه
  • امید هیچ معجزی ز مرده نیست.. | کوچ - شهلا صفائی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • شهلا صفائی در رابطه زبان و اندیشه (ما جهان را چگونه می‌بینیم؟)
  • شهلا صفائی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • یلدا در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • محسن در رابطه زبان و اندیشه (ما جهان را چگونه می‌بینیم؟)
  • شهلا صفائی در شب‌های روشن – داستایفسکی

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.