وقتی از من دوری
دنیا را بهتر می بینم.
بودنت،
دیدگانم را بین وسعت بازوانت،
محدود می کند..
آنجا که من سالها چون کودکی خسته
معصومانه در آن به خواب می روم ..
تو در گوشم زمزمه می کنی
و من در حالتی خلسه وار
بین خواب و بیداری
گمان می کنم
رویاهایم به حقیقت پیوسته اند.
آمدنت را[userpro_private] دست کم صدسال به تأخیر بینداز!
بگذار از فرصت استفاده کنم
و این فاصله
همه چیز را بهتر نشانم دهد.
وقتی باشی،
دنیا پوشیده در اسرار باقی می ماند
و هیچ کس در هیچ جای دنیا
جهانی برای کشف کردن ندارد؛
و ابتذال روزمرگی
آنان را از پای در خواهد آورد.
جز من
که هرروز در آغوشت
به اندازه ی سالهای نبودنت
جوان می شوم.
[/userpro_private]
۱ نظر
پرفکت جهانی بود که دیده بودمش
شفته بازاری بود آن هنگام که دریافته بودمش