مارتین سلیگمن متولد ۱۹۴۲ و یکی از بزرگترین روانشناسان معاصر است. او استاد دانشگاه پنسیلوانیا، رئیس انجمن روانشناسی امریکا و نویسنده کتابهای متعددی است.
سلیگمن بیش از ۲۰ کتاب و حدود ۲۵۰ مقاله در زمینههای مختلف روانشناسی دارد که به بیش از ۴۵ زبان ترجمه شده و عموماً جزو پرفروشترینها بوده است.
سلیگمن را به عنوان پدر روانشناسی مثبتگرا میشناسند. حوزهای که برای اولین بار توسط او به طور جدی کار شد. او همچنین مرکز روانشناسی مثبتگرا را در دانشگاه پنسیلوانیا تأسیس کرده است.
سلیگمن معتقد بود افسردگی، بیش از آنچه که باید، فراگیر شده. به همین دلیل روی حوزهی روانشناسی مثبتگرا به طور خاص متمرکز شد. او باور دارد خوشبینی را میتوان آموخت؛ همانگونه که بدبینی آموختنی است.
از میان انبوه عواملی که میتوانند خوشبینی و بدبینی را شکل دهند، سلیگمن یک عامل را تاثیرگذارتر از بقیه میداند؛ و آن نحوه بیان کردن، تفسیر و توضیح رویدادهای اطرافمان است.
روانشناسی مثبتگرا با تفکر مثبت مترادف و هم معنا نیستند.
روانشناسی مثبتگرا به طور علمی و دقیق و با استناد به پژوهشهای گوناگون، به بهبود کیفیت زندگی انسانها میپردازد ولی تفکر مثبت، صرفاً یک سری توصیههای مثبت و زیبا هستند که الزاماً پیشینهی علمی ندارند.
در واقع در روانشناسی مثبتگرا، هدف حل مشکلات افراد نیست بلکه به دنبال ارزشمندکردن زندگی افراد است.
در نگرش سنتی روانشناسی، تلاش و تمرکز بر شناخت و مطالعهی بیماران و بیماریها بوده ولی روانشناسی مثبتگرا تلاش میکند توجه خود را به انسانهای سالم برای داشتن زندگی بهتر و باکیفیتتر معطوف کند.
سلیگمن میگوید:
روانشناسی فقط مطالعۀ کمبودها و آسیبها نیست؛ روانشناسی، علم شناخت نیرومندیهای انسان نیز هست؛ درمان، صرفاً ترمیم بخش شکسته شده نیست؛ پرورش بهترین چیزی است که در درون ما جای گرفته است.
روانشناسان مثبتگرا، در مقابل DSM که نظام طبقهبندی اختلالات روانشناختی بیماران است، یک نظام طبقهبندی به نام CSV را به وجود آوردهاند که تواناییهای آدمها را گروهبندی میکند.
آنها ۶ گروه از تواناییهای آدمی را در این نظام، مشخص کردهاند:
۱ ـ خرد و دانایی
شامل خلاقیت، کنجکاوی، باز و پذیرا بودن در مقابل تجارب جدید، عشق به یادگیری و وسعتنظر
۲ ـ شجاعت
شامل خودباوری، پایداری، کمال و سرزندگی
۳ـ نوعدوستی
شامل عشق، مهربانی و هوش اجتماعی
۴ ـ عدالتجویی
شامل رعایت حقوق شهروندی، بیطرفی و رهبری
۵- اعتدال
شامل بخشش و دلسوزی، فروتنی، احتیاط و نظم بخشیدن به عملکرد خود
۶ ـ تعالی
شاملِ دانستن ارزش زیباییها و شگفتیها، قدرشناسی، امیدواری، شوخطبعی و معنویت
نظریه ها
نظریه درماندگی آموخته شده (Learned helplessness) او در روانشناسی بالینی بسیار مطرح است و به این موضوع میپردازد که افراد به علت تجربههای متعدد شکست، تصور میکنند که هرگز نمیتوانند از این موقعیت خارج شوند.
نظریه خوشبختی (well-being theory) نیز از دستاوردهای مارتین سلیگمن است که در آخرین کتابش Flourish (شکوفایی) به آن تحت عنوان مدل PERMA اشاره کرده.
به عقیدهی او، ۵ عامل را می توان در خوشبختی مؤثر دانست:
-
هیجانات مثبت
-
فعالیتهای مجذوب کننده
-
روابط مثبت
-
معنای زندگی
-
و دستاوردها
برخی از کتابهای مارتین سلیگمن
از بدبینی به خوش بینی: چگونه ذهن و زندگی خود را متحول سازیم؟
آسیب شناسی روانی
چه چیزی را می توانید تغییر دهید و چه چیزی را نمی توانید.
خوش بینی آموخته شده: چگونه میتوان ذهنیت و زندگی خود را تغییر داد.
شادمانی درونی: روانشناسی مثبتگرا در خدمت خشنودی پایدار
روانشناسی نابهنجار
شکوفایی: درک جدیدی از نظریه شادکامی و بهزیستی