کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
فیلم

رستگاری در شاوشنک

1 شهریور 1401
رستگاری در شاوشنک

با این‌که نسبتی با مفهومی چون «امید» ندارم و معتقدم همان مصیبت آخرین است که نیچه زمانی گفته بود؛ ولی مجذوب فیلم «رستگاری در شاوشنک» شدم که امید، مضمون اصلی آن بود.

 

(شاید چیزی در اعماق تاریک و نهان وجودم-در جدال با باورم، آن را جستجو می‌کند.)


رستگاری در شاوشنک ، اقتباسی از رمان استفن کینگ به همین نام است.(+) ماجرای یک زندانی ابد به نام اندی که از قضا بی‌گناه است ولی امید را در وجودش زنده نگه می‌دارد. در کنار رِد، زندانی دیگر که امید را نفی می‌کند و با آن مقابله می‌کند.

 درونگرایی‌ اندی، مدل ارتباطش با دیگر زندانیان و زندانبان‌ها، هوشش، صبوری‌اش و مشغولیت‌هایی که برای خودش می‌تراشد تا از شر «زمان» در امان باشد همگی شگفت‌انگیزند!

در مقابل، رِد مثل خیلی‌های دیگر از امید به آزادی یا هر خیالی که از آن نشأت می‌گیرد اجتناب می‌کند و روزها و ماه‌ها و سال‌ها را آن‌چنان می‌گذراند که یکنواختی برایش نوعی وابستگی و عادت به همراه می‌آورد. عادت به دیوارهای بلند زندان؛ عادت به اجازه گرفتن برای بدیهی‌ترین حقوق.

 

یکی از سکانس‌های دوست‌داشتنی و البته فراموش نشدنی برای من، آ‌ن‌ حس خوش و پیروزمندانه اندی بعد از پخش موسیقی از بلندگوی زندان بود. پاهایش را روی هم می‌اندازد و دستانش را پشت سر گره می‌زند، به صندلی تکیه می‌دهد و با لبخندی گوشه لب، در خیال غرق می‌شود.. گویی هر ثانیه از موسیقی را چو تشنه‌ای در بیابان که به آب رسیده باشد در اعماق قلب و مغزش حفظ می‌کند تا یارای ادامه این حبس را داشته باشد.و آن چند ثانیه برای من مخاطب نیز، ساعت‌ها سرخوشی و کیف به همراه می‌آورد.

رستگاری در شاوشنگ فیلم

Get busy living or get busy dying

اندی برای من مصداق کسی‌ست که «ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است» و شاید همین است که دوستش دارم.

۶ نظر
6
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
داستان اندوه
نوشته بعدی
یادداشت‌های یک دیوانه – گوگول

۶ نظر

صادق ۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۶:۵۵ ب٫ظ

زندگی به نظرم یک تناقض ابدیه و در هر مفهومی متضاد خودش رو میشه پیدا کرد
حافظ خیلی خوب این تناقضات رو‌ درک میکرد
دولت فقر خدای به من ارزانی دار
مایه محتشمی خدمت درویشان است
در اندیشه هرمسی دو سر متضاد در واقع یک چیز هستند من امید رو در ناامیدی پیدا کردم و نور در تاریکی و این با هر امید و نور دیگه ای متفاوت بوده دعا میکنم برات تو هم امید رو در تاریکی پیدا کنی هر چند که گرایشت به این فیلم با درک عمیقی که از مفهومش داری نشونه جستجویی که روحت به سوی روشنی آغاز کرده

پاسخ
شهلا صفائی ۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۷:۱۹ ب٫ظ

ممنونم صادق.
یاد شعر عطار افتادم با خوندنت؛

همه اضداد او در یک زمان جمع
همه الوان او در یک مکان یار…

پاسخ
ابی ۲ شهریور ۱۴۰۱ - ۳:۰۰ ق٫ظ

بهترین دیالوگ این فیلم از نظر من:
اندی: به نظرم به یه انتخاب ساده خلاصه می شه: مشغول زندگی کردن باشی یا مشغول مردن!

پاسخ
شهلا صفائی ۲ شهریور ۱۴۰۱ - ۹:۲۲ ق٫ظ

منم اتفاقا دوستش داشتم زیر عکس دوم نوشتم:
Get busy living or get busy dying

پاسخ
لیلا ۲ شهریور ۱۴۰۱ - ۶:۲۲ ق٫ظ

تصویر سازی خیلی جذابی بود به حدی که مشتاق دیدن فیلم شدم…
و
خوش به حال اندی که از هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است…

پاسخ
شهلا صفائی ۲ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۳ ق٫ظ

حتما ببین لیلا. برای من جزو فیلمایی بود که نگه داشتم مجدد ببینم (علی‌رغم عادتم به پاک کردن هرچی می‌بینم)

هنوزم چشمم به عکسش میفته و یاد اون سکانس موسیقی میفتم لبخند می‌زنم 🙂

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

درباره فیلم The Father

6 مهر 1400

سکوت بره‌ها – The Silence of the Lambs

10 شهریور 1401

فهرست شیندلر

3 شهریور 1401

درباره Arrival – فیلمی که بارها خواهم دید

12 اسفند 1398

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۲)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۷)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • ماجرای سفر من و زوربا
  • پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز

دیدگاه ها

  • صادق در ماجرای سفر من و زوربا
  • دامون در ماجرای سفر من و زوربا
  • رها در ماجرای سفر من و زوربا
  • حجت در ماجرای سفر من و زوربا
  • Paras2 در ماجرای سفر من و زوربا
  • زهرا در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • محمد در پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • محمود جالینوسی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • ستار فلاح در سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • شکیب داودی در تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.