پیش نوشت: توی جاده بودم که انیمیشن lost Cubert را دانلود کردم و با وجود اینکه برایم شبیه کابوس بود، سه بار و هربار از زوایای مختلف تماشایش کردم.
بعد از آن درباره اش خواندم و نوشتم، تا امشب که تحلیل زیبایی در مجله ی فرهنگی اورسی از آن خواندم و کامل کننده ی مطلب من بود.
پیشنهاد میکنم این انیمیشن را ببینید. زمانش: پنج دقیقه و بیست و سه ثانیه است.
متن اصلی:
انیمیشن lost Cubert با نمایى از یک فضاى تک بعدى شبیه زهدان شروع میشود که فردى در آن محبوس و دچار روزمرگى است. تصویرى از یک مربع در مربعى دیگر!
مربع، نمادِ ایستایى، هماهنگى، قانون، برابرى و عالىترین شکل انسجام است که اشکالِ مستطیل و مثلث را نیز زایش میکند.
کاراکتر اصلى داستان، فردى است که گویا زندگىاش تحت تاثیر نیمکره چپ مغز اوست؛ دارای رفتارى بر اساس تحلیل هاى منطقى و قانونمند.
او مانند یک ماشینِ از قبل برنامهریزى شده عمل میکند.
با صداى آژیر گویا وقت آن رسیده است که آقاى کوبرت وارد سفرى ذهنى-روانى شود.
نیمکره راست مغز او بیکار ننشسته است؛ فضایى که کل گرا، شهودى و غالباً هنرى است و سفرى شبیه به “تجرد روح ” را براى او رقم میزند!
کوبرت، خود و دنیاىِ محبوس شده در آن را از زاویهاى دیگر مشاهده میکند. ترس وجودش را فرا گرفته و با استفاده از ذهن منطقى خود شروع به کدگذارى میکند، غافل از اینکه دنیاى جدیدى که تجربه میکند، دنیاى شهود و حضور است با آگاهىهایى از جنسی دیگر و متفاوتتر از ذهن حسابگر!
کوبرت خود را رها کرده و به ابعادى دیگر از وجود شناخت پیدا میکند. مکعبى را میبیند که خودش در مربعى از آن، نوعى از زندگى را تجربه میکند. او مکعبی کوچک از یک روبیکِ پیچیده را تشکیل میدهد و در خودش گم شده است.
مربع داراى چهار زاویه و نماد عدد چهار است که خود سمبل هوشمندى است ، مکعب، شکل پیشرفته مربع است مستحکم تر ، هوشمندتر و داراى قابلیت حرکت دَوَرانى در زاویههاى مختلف است.
کوبرت شاهدى است بر جهانهایى موازى که در کمال هوشمندى طراحى شده است.
انیمیشن lost Cubert نمایشى است از مضامین عرفانى، حرکتى از جزء به کل و از کثرت به وحدت.
پی نوشت : یاد دوستی افتادم که مدتی قبل، سعی داشت زندگی من و خودش رو در قالب مربعی از هزاران مربعِ روبیک تصویر سازی کنه و بدون اینکه بگه قالب ذهنیش و این “خلاقیتِ تقلیدیش” از کجا نشأت میگیره، تمام این انیمیشن رو بومی سازی کرد! ممنونم از خودم که اتفاقی این انیمیشن رو دیدم و متوجه شدم چقدر در داستان سرایی توانمندیم :))