کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • کارنامه
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم وَ می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • کارنامه
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من
کافه کتاب

حافظ و همان سنت همیشگی

۳۰ آذر ۱۳۹۸
حافظ و همان سنت همیشگی

دوستی دارم که سال‌هاست شب یلدا، برایش شعری از حافظ ، ایمیل می‌کنم. (پیش از آن هم برایش نامه می‌نوشتم!)

امسال برای اولین‌بار (تا جایی که به یاد دارم)، در چنین شبی، درسفرم و با حافظ جدیدم، که هنوز چندساعتی از تولدش در زندگی‌ام نگذشته، و یک جور عجیبی به آن دل بستم،  ورقی باز می‌کنم به نیت آن‌چه او در دل دارد؛

ولی این بار او را به خانه‌ام (کوچ)، دعوت می‌کنم:


 

ساقیا! مایه‌ی شباب بیار
یک دو ساغر شراب ناب بیار

داروی درد عشق یعنی می
کاوست درمان شیخ و شاب بیار

آفتاب است و ماه باده و جام
در میان مه آفتاب بیار

میکند عقل سر کشی تمام
گردنش را ز می ، طناب بیار

گل اگر رفت گو به شادی رو
باده‌ی ناب چون گلاب بیار

غلغل قمری ار نماند چه غم
غلغل شیشه‌ی شراب بیار

غم مخور گر ز باغ شد بلبل
نغمه‌ی بربط و رباب بیار

گرچه مستم سه چهار جام دگر
تا به کلی شوم خراب بیار

یک دو رطل گران به حافظ مست
گر گناه است اگر ثواب ، بیار

۰ نظر
10
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
زندگی‌های ما داستان و خاطراتمان ساختگی هستند
نوشته بعدی
این توهم زندگی‌گونه ارزشش را دارد؟

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

پشت پرده ریاکاری – دن اریلی

۲۶ مهر ۱۳۹۹

ماجرای عجیب سگی در شب – مارک هادون

۱۲ فروردین ۱۳۹۷

گزارش به خاک یونان – نیکوس کازانتزاکیس

۱۸ دی ۱۳۹۸

معنای زندگی – تری ایگلتون

۲۹ تیر ۱۳۹۸

نازنین و بوبوک – داستایوفسکی

۱۸ فروردین ۱۳۹۹

جنبه مثبت بی‌منطق بودن – دن اریلی

۱۸ شهریور ۱۳۹۷

شیرجه در خوشبختی – دنیل گیلبرت

۵ آبان ۱۳۹۷

فاوست – گوته

۱۰ آذر ۱۴۰۰

جاناتان مرغ دریایی_ریچارد باخ

۱۲ اسفند ۱۳۹۵

شب‌های روشن – داستایفسکی

۱۹ بهمن ۱۴۰۰

دسته بندی

  • تفکر (۲۵)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • خودکاوی (۴۵)
  • فلسفه‌بافی (۲۴)
  • کارنامه (۱۳)
  • کافه کتاب (۶۴)
  • گفتگوها (۳)
  • مغز (۵)
  • یادداشت‌ها (۱۵۵)
    • نامه به هامون (۱۳)

آخرین نوشته ها

  • شب‌های روشن – داستایفسکی
  • نخبه به مثابه فیلسوف تناقض‌ها
  • شاید امروز،‌ پایانش باشد…
  • با این‌همه، چه بلند چه بالا پرواز می‌کنی!
  • تو وارث یک تاریخی
  • فاوست – گوته
  • کفر و ایمان چه به هم نزدیک است…
  • درباره فیلم The Father
  • رنج بازگشت
  • واحه‌ای در لحظه – داریوش شایگان

دیدگاه ها

  • شهلا صفائی در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • دکتر محمودی فر در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • شهلا صفائی در ارزش ها، خط قرمز و احساس گناه
  • شادي در ارزش ها، خط قرمز و احساس گناه
  • امید هیچ معجزی ز مرده نیست.. | کوچ - شهلا صفائی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • شهلا صفائی در رابطه زبان و اندیشه (ما جهان را چگونه می‌بینیم؟)
  • شهلا صفائی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • یلدا در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • محسن در رابطه زبان و اندیشه (ما جهان را چگونه می‌بینیم؟)
  • شهلا صفائی در شب‌های روشن – داستایفسکی

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.