کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
کافه کتابیادداشت‌ها

آرام بگیر امشب ، ما هردو پُر از دردیم

22 اسفند 1396
آرام بگیر امشب ، ما هردو پُر از دردیم

آرام بگیر امشب ، ما هر دو پر از دردیم
در آتش و یخبندان، داغیم ولی سردیم

داغیم، نمیفهمیم تا فاجعه راهی نیست
سردیم، نمیخواهیم از فاجعه برگردیم

از مرهم یکدیگر تا زخمی هم بودن
راهی ست که به مقصد، با عشق سفر کردیم

شعریم و نمیخوانیم، شوقیم و نمیخواهیم
چشمیم و نمی بینیم، سبزیم ولی زردیم

این فصل پریشان را برگی بزن و بگذر
در متن شب بی ماه، دنبال چه می گردیم؟

بیداری رویایی، دیدی که حقیقت داشت
ما خاطره هامان را از خواب نیاوردیم

تردید نکن در شوق، تصمیم نگیر در خشم
آرام بگیر امشب، ما هر دو پر از دردیم..

– افشین یداللهی

 

پی‌نوشت:

امسال، چهارشنبه‌سوری، بیش از هرچیزی مرا یاد تو می‌اندازد. جایی که هستی، حتم دارم از روی زمین و بین ما آدم‌ها بهتر است. تمام این روزها به تو غبطه خوردم که چه عاشقانه زیستی و چه عاشق‌تر رفتی.
امروز به پدرت زنگ زدم، صدای دوست داشتنی و آرام‌اش مرا به تک تک خاطرات گذشته پرتاب کرد.
گفتم: دایی‌جون، حالتون چطوره؟
گفت: خوبم دایی‌جون.خوشحالم که افشین، امسال عید تنها نیست.
به شوخی گفتم: آره امسال که جمعشون جمعِ.
خندید و با صدایی لرزان گفت آره. به حال ما باید افسوس خورد.
گفتم: از پدری چنین عاشق، چنین پسری را دور از انتظار نبود، جایش خالیست.
گفت: از پدری چنان عاشق، چنین دختری باید.

تمام جانم را سکوتی عمیق در برگرفت…

۱ نظر
6
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
احساس خشم نسبت به پدر و مادر
نوشته بعدی
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

۱ نظر

شروین صفائی ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۴:۳۲ ب٫ظ

جای افشین یداللهی عزیز خیلی خالیه. آرزو می کنم روحش قرین آرامش باشه.
مطمئنم یاد و خاطره اش و اشعار و واژه های نغز و دلکشش همیشه همراه ما خواهد بود.

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

هیچ نظر درست و غلطی وجود ندارد.

11 اسفند 1395

جخ امروز از مادر نزاده‌ام…

28 مهر 1401

به بهانهٔ ۸مارس_روز جهانی زن

17 اسفند 1396

پیرمرد و دریا – ارنست همینگوی

17 مرداد 1401

باخت و بُرد، یا بازنده بودن و برنده...

22 دی 1395

در بابِ اهمیت آموزش (۵)

15 تیر 1396

درباره ی تغییر و بالا بردن استانداردها

8 آبان 1398

شب‌های دشوار

16 تیر 1401

آینه در آینه – هوشنگ ابتهاج

16 مرداد 1401

پیمان‌نامه حقوق کودک

26 مهر 1401

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۱)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۵)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز
  • هر آغازی فقط ادامه‌ای‌ست…
  • شبه‌حقیقت: تناسبی بین شواهد و تصورات

دیدگاه ها

  • شهلا صفائی در علاج یأس با فهم درمیانگی
  • سهیل در علاج یأس با فهم درمیانگی
  • شهلا صفائی در هوای قریه بارانی‌ست
  • ابی در هوای قریه بارانی‌ست
  • سمیه در هوای قریه بارانی‌ست
  • هوای قریه بارانی‌ست | کوچ - شهلا صفائی در با چتر شکسته در باران – احمدرضا احمدی
  • محمد رضا در جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • دامون در جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • صادق در جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ | کوچ - شهلا صفائی در فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.