احتمالا شما هم تصور میکنید که باورهایتان حاصل سالها تجربه و تحلیل معقولانهی اطلاعات موجودند. اما واقعیت این است که همهی ما در معرض پدیدهای فریبنده به نام « خطای تأیید » هستیم.
[stextbox id=’info’]خطای تأیید، نوعی خطای شناختی از نوع سوگیری بوده و شامل پذیرش اطلاعاتی است که باورها یا سوگیریهای قبلی ما را تأیید کند.[/stextbox]
[stextbox id=’grey’]نظرات ما اغلب بر اساس آن دسته از اطلاعاتی شکل میگیرند که باورهایمان را تأیید کنند. در عین اینکه تمایل داریم اطلاعاتی که عقاید فعلیمان را به چالش می کشند نادیده بگیریم.[/stextbox]
تصور کنید فردی بر این باور است که افراد چپدست نسبت به افراد راستدست خلاق ترند. وقتی این فرد با چپدستانی مواجه میشود که خلاق هم هستند، به این مشاهده خود، که باور قبلی او را تأیید میکند اهمیت بیشتری میدهد.
از طرفی دیگر حتی ممکن است این فرد در جستجوی شواهد یا مدارکی باشد که باور قبلیاش را محکمتر کند و در عینحال، اعتبار مثالهایی که باور او را تأیید نمیکنند به حداقل برساند.
چنین فردی داستانهای جدید را هم به گونهای تفسیر میکند که در راستای باورهاش باشد و عموما چیزهایی را به خاطر میآورد که این نگرش را تقویت کند.
خطای تأیید مانع این میشود که نگاه معقولی به موقعیت داشته باشیم. علاوه بر این، میتواند بر تصمیم گیریها تأثیر بگذارد و حتی به انتخابهایی نامناسب منجر شود.
به عنوان مثال
در طول فصل انتخابات، افراد به دنبال اطلاعات مثبتی هستند که کاندید موردنظرشان را تأیید کند و در عین حال به دنبال اطلاعات منفی در مورد کاندید مخالف هستند.
سه عامل باعث میشود که چنین افرادی، اطلاعات بسیار مهمی را از دست بدهند که میتواند تأثیری کاملا وارونه بر روی تصمیم آنها در حمایت از یک کاندید انتخاباتی بگذارد:
[stextbox id=’info’]
۱) دنبال نکردن حقایق عینی و واقعی
۲) تفسیر اطلاعات به نحوی که فقط باورهایشان را تأیید کنند.
۳) به یادآوردن جزئیاتی که همسو با عقایدشان باشد.
[/stextbox]
همانطور که کاترینا ساندرسون در کتاب «روانشناسی اجتماعی» خود اشاره میکند، خطای تأیید حتی به شکلگیری و تأیید استریوتایپهای ما درباره افراد نیز منجر میشود. (شاید بهترین تعریف از استریوتایپ تعریف لیپمن باشد که استریوتایپ را «تصورات ذهنی» نامیده است.)
او دربخشی از کتابش توضیح میدهد که:
«ما اطلاعاتی که در تضاد با انتظاراتمان هستند را نادیده میگیریم. پس این احتمال وجود دارد که ما اطلاعات سازگار با استریوتایپهایمان را به خاطر بیاوریم و تکرار کنیم و اطلاعات ناسازگار با آن استریوتایپها را فراموش کنیم».
ساندرسون معتقد است که این موضوع باعث میشود که ما حتی در مواجه شدن با شواهدی خلاف آن استریوتایپها، باور قبلیمان را حفظ کنیم.
خطای تأیید در پزشکی
خطای تأیید نه تنها در باورهای شخصی ما نمود پیدا میکند، بلکه میتواند تصمیمات ما در حرفه و شغلمان را نیز تحتتأثیر قرار دهد.
پیتر گرِی در کتابش با عنوان «روانشناسی»، با مثالی توضیح میدهد که سوگیری تأیید چگونه ممکن است بر تشخیص پزشکان در مورد بیمارانشان تأثیر بگذارد. او به پژوهشی از دکتر جروم گروپمن در سال ۲۰۰۷ اشاره میکند که در آن توضیح داده شده که:
سوگیری تأیید در کنار سوگیری اطلاعات در دسترس، میتواند منجر به تشخیص نادرست پزشکان شود.
بر همین اساس و به گفتهی گروپمن، آموزشهای پزشکی باید شامل دورهای برای یادگیری «استدلال استقرایی» باشند تا پزشکان جدید را از چنین سوگیریهایی آگاه کنند. (قبلا نوشتم: چرا داشتن مهارت تفکر نقادانه مهم است؟)
پیتر گری در ادامه توضیحاتش نتیجه میگیرد که یک پزشک خوب، پزشکی است که اتفاقا در ابتدای کار تشخیص نوع بیماری، در جستجوی شواهدی باشد که ممکن است فرضیههای اولیه او را باطل کند.
[stextbox id=’info’]متأسفانه واقعیت آن است که همۀ ما دچار سوگیری تأیید هستیم. حتی اگر تصور میکنیم که در مواجهه با حقایق، چنان ذهن بازی داریم که قبل از به نتیجه رسیدن، تمام جوانب را به درستی میسنجیم، باز هم این احتمال وجود دارد که نهایتاً این سوگیریها باشند که نظرات نهایی ما را شکل میدهند.[/stextbox]
با وجودی که مبارزه با چنین پدیدهای بسیار دشوار است، نکتهای که جای امیدواری باقی میگذارد این است که
آگاهی ما از خطای تأیید، میتواند به تشخیص آن و همچنین توانایی ما در دیدن مسائل از زوایای گوناگون کمک فراوانی کند.
منبع نوشته: (+)
تصویر: (+)
۱ نظر
[…] پنجم درباره سوگیری تأیید […]