کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • کارنامه
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم وَ می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • کارنامه
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من
کافه کتاب

عشق ما روی آب راه می‌رود- نزار قبانی

۲۰ فروردین ۱۳۹۹
عشق ما روی آب راه می‌رود- نزار قبانی

نزار قبانی از شاعرانی‌ست که بسیار دوستش دارم.

کتاب «عشق ما روی آب راه می‌رود» را پنج سال پیش خواندم.

امروز اتفاقی دوباره چشمم به آن افتاد.

«یک شعر ناتمام» را از صفحه ی ٢١٢ همین کتاب، باهم بخوانیم:


به چه دردی می‌خورد که به تجربهام در عشق اعتراف کنم؟

مردم همیشه از عشق نوشته‌اند،

داستان‌های عاشقانه‌شان را بر دیوار غارها کشیده‌اند

در هند روی ظرف‌های سفالین،

روی عاج فیل‌ها حکاکی کرده‌اند

در مصر روی پاپیروس سیاه قلم زده‌اند

یا در چین با برنج..

با نذر و بخشش آن را اسراف می‌کردند.

 

من نه کشیش‌ام نه معلم

باورم این نیست که

گل‌های سرخ باید

عطر خوب‌شان را برای جهان توضیح دهند

پس از چه باید بنویسم؟

این عشق فقط و فقط تجربه‌ی من است

این شمشیری است که تنهایی‌ام را می‌شکافد

من در مرگ زنده‌ترم.

۹ نظر
13
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
نازنین و بوبوک – داستایوفسکی
نوشته بعدی
رابطه زبان و اندیشه (ما جهان را چگونه می‌بینیم؟)

۹ نظر

سمیه ۲۰ فروردین ۱۳۹۹ - ۸:۰۳ ب٫ظ

من چیزی از عشق مان
به کسی نگفته‌ام!
آنها تو را هنگامی که
در اشک های چشمم
تن می‌شسته ای دیده اند

نزار قبانی

پاسخ
شهلا صفائی ۲۱ فروردین ۱۳۹۹ - ۹:۳۷ ب٫ظ

چه انتخاب خوبی، ممنونم 🙂

پاسخ
صادق ۲۰ فروردین ۱۳۹۹ - ۸:۰۶ ب٫ظ

شعر بسیار زیبایی بود فقط از لحاظ تاریخی سیلک کاشان بخاطر داشتن سفالینه های منقوش مشهور بوده نه هند

پاسخ
شهلا صفائی ۲۱ فروردین ۱۳۹۹ - ۹:۳۸ ب٫ظ

راستش من اطلاعات تاریخی ندارم و اینو نمی‌تونم باهات بحث کنم. ولی مرسی که گفتی. منبعش رو البته برام بفرست بیشتر و دقیق‌تر یاد بگیرم.

پاسخ
صادق ۲۱ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۶ ب٫ظ

تو فصل های اول کتاب ایران پیش از اسلام نوشته گریشمن کامل توضیح میده سیر تحول سفال و منقوش شدنش رو و نقش هایی که روش هست رو و اینکه چطور سفال منقوش از سیلک به تمدن عیلام و سایر نقاط فلات ایران منتقل میشه

پاسخ
صادق ۲۱ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۰ ب٫ظ

در واقع گریشمن میگه برای اولین بار در جهان باستان چرخ کوزه گری و سفالینه منقوش از سیلک کاشان پدید اومد و بعد به سایر نقاط راه یافت

پاسخ
شهلا صفائی ۲۶ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۴ ق٫ظ

ممنونم صادق جان
مرسی که این‌همه اطلاعات خوب رو بهم یاد میدی:)

پاسخ
mim jim ۲۳ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۸ ق٫ظ

به نام خدای عشق
بی شک اگر توانستیم چون نزار قبانی که علیرغم خودکشی خواهر عاشقش و مرگ فرزند نوجوانش و کشته شدن همسرش همچنان مضمون اصلی شعر زندگیمان عشق بماند.
شاید که جاوید بمانیم چون او
با درود و بدرود

پاسخ
شهلا صفائی ۲۶ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۹ ق٫ظ

درود بر شما
چقدر زیبا نوشتید
من هم معتقدم عاشق ماندن، کار هرکسی نیست.

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

با چتر شکسته در باران – احمدرضا احمدی

۲۳ دی ۱۳۹۸

من گم شده بودم …

۲۱ آبان ۱۳۹۵

خوش‌بینی آموخته شده – مارتین سلیگمن

۲۳ مرداد ۱۳۹۷

توافق با خود – ویلیام یوری

۳ آذر ۱۳۹۷

چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه ها...

۱۴ مرداد ۱۳۹۸

آرام بگیر امشب ، ما هردو پُر از...

۲۲ اسفند ۱۳۹۶

غزل برای گل آفتابگردان _ شفیعی کدکنی

۲۱ خرداد ۱۳۹۵

درک یک پایان_ جولین بارنِز

۱ فروردین ۱۳۹۶

دوباره از همان خیابان ها – بیژن نجدی

۱۸ تیر ۱۳۹۷

جنبه مثبت بی‌منطق بودن – دن اریلی

۱۸ شهریور ۱۳۹۷

دسته بندی

  • تفکر (۲۵)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • خودکاوی (۴۵)
  • فلسفه‌بافی (۲۴)
  • کارنامه (۱۳)
  • کافه کتاب (۶۴)
  • گفتگوها (۳)
  • مغز (۵)
  • یادداشت‌ها (۱۵۵)
    • نامه به هامون (۱۳)

آخرین نوشته ها

  • شب‌های روشن – داستایفسکی
  • نخبه به مثابه فیلسوف تناقض‌ها
  • شاید امروز،‌ پایانش باشد…
  • با این‌همه، چه بلند چه بالا پرواز می‌کنی!
  • تو وارث یک تاریخی
  • فاوست – گوته
  • کفر و ایمان چه به هم نزدیک است…
  • درباره فیلم The Father
  • رنج بازگشت
  • واحه‌ای در لحظه – داریوش شایگان

دیدگاه ها

  • شهلا صفائی در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • دکتر محمودی فر در شب‌های روشن – داستایفسکی
  • شهلا صفائی در ارزش ها، خط قرمز و احساس گناه
  • شادي در ارزش ها، خط قرمز و احساس گناه
  • امید هیچ معجزی ز مرده نیست.. | کوچ - شهلا صفائی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • شهلا صفائی در رابطه زبان و اندیشه (ما جهان را چگونه می‌بینیم؟)
  • شهلا صفائی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • یلدا در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • محسن در رابطه زبان و اندیشه (ما جهان را چگونه می‌بینیم؟)
  • شهلا صفائی در شب‌های روشن – داستایفسکی

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.