از آخرین باری که در وبلاگ می نوشتم چندماهی می گذرد. ماههایی که دستخوش فراز و نشیبهای بسیاری بود. اواخر تابستان بود که تصمیم گرفتم کوچ که همیشه و هرلحظه همراه من است، خانهٔ راحتتر و امنتری داشته باشد.بنابراین کوچ هم بنا به فلسفهٔ خودش کوچ کرد برای تجربه هایی جدیدتر. در این مدت همچنان می نوشتم هرجایی که می توانستم از کاغذ و قلم گرفته تا گوشی و لپ تاپ و غیره، از هواپیما گرفته تا اتوبوس و تاکسی و نیمکت پارک و گوشه تخت. از اینستاگرام گرفته تا … بقیه این شبکه های اجتماعی که جز عمیق تر کردن تنهایی آدمی، خاصیت دیگری ندارند. من مینوشتم و هربار با مشکل جدیدی در مسیر تغییرات کوچ مواجه میشدم تا این ماههای آخر که هک شدن اکانتمم مزید بر علت شد و روزهای طولانی به سفر “کوچ” افزود. به هرحال تمام شد و من بسیار خوشحالم. کوچ شروع شد و من هم روزهاست بیست و هشت سالگی را تجربه می کنم. می دانم که در این سفر که هرروزش متفاوت از روز قبل است آنقدر می نویسم تا روزی ردپای بزرگ شدنم را در لابلای این خطوط بیابم و خجالت زده شوم که امروز ترس ها و شادی ها و برد و باخت ها و دغدغه هایم چقدر کوچک بوده و به خود ببالم که فردا باهم “بلوغ” را تجربه خواهیم کرد. بلوغی که خود سرآغاز خامی برای مرحله ی دیگر زندگی خواهد بود.
ممنونم از دوستانی که در این مدت همچنان به من باور داشتند و امیدوارانه به این خانه سر میزدند تا همراه و همسفر افکار جدیدم باشند.
۷ نظر
تبریک میگم خانه شیک و جدید کوچ،
و کنجکاو و مشتاقتیم برای خواندن تجربیات و نوشته های جدید?
ممنونم، خودم که بسیار مشتاقم برای نوشتن. امیدوارم به قدر این نوشتنها، حرفی هم برای گفتن داشته باشم! چون فکر میکنم خیلی فاصلهست بین حرف زدن و غنی حرف زدن.
شهلای عزیزم باور همیشگیم اینه که هر چیزی که بعد از کلی فراز و نشیب و دردسر و گرفتاری همچنان باقی می مونه، ارزشمندترین دارایی ماست. مثل کوچ تو?
کوچ به داشتن دوست اصیلی چون تو همیشه افتخار میکنه 🙂
مشتاقانه منتظر نوشته های جدید کوچ هستیم?
ممنونم بهروزجان، حضورت دلگرمی بزرگیه?
تلاش و موفقیت ارزشمنده. هرچند گاهی آدمهایی پیدا میشوند که از ارزش دستاوردهایما کم کنند. مثل هک شدنی که گفتی و یا دزدین نوشتههای من که میتونست مقالهای ارزشمند در زمینهی مدیریت و یا روانشناسی و یا جامعهشناسی را به دیگران با جمعبندی ساختار یکی از این سه باشد.
بهرحال زندگی مدام به ما چهرههای دیگرش را نشان خواهد داد.
در نهایت ما هستیم که خودمان را به شکلی که دوستداریم در میآوریم و امیدواریم تا آن گونه هم ، مورد پذیرش عوامل تاثیرگذار و تاثیرپذیرمان قرار بگیریم.