کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
کافه کتاب

آینه در آینه – هوشنگ ابتهاج

16 مرداد 1401
آینه در آینه – هوشنگ ابتهاج

ابتهاج در شعر اندوهرنگ از کتاب سراب‌اش- که بخشی از کتاب آینه در آینه نیز است- می‌گوید:

می‌روی…، اما گریز چشم وحشی‌رنگ تو

راز این اندوه بی‌آرام نتواند نهفت.

به این فکر می‌‌کنم که اندوه نیز همچو مرگ، بی‌همتاست؛ آن‌قدر که هر قیاسی راجع به آن مبتذل می‌نماید. هرکدام از ما به شیوه‌ی خاص خود به اندوه می‌نشیند و شاید هیچ واژه‌ای آن‌طور که شایسته است نتواند حق مطلب را ادا کند. این‌جاست که برخی دست به دامان شعر می‌شوند تا شاید بتوان در این اندوه‌زدگی، با «دیگری» هم‌دست شد و از دردِ گنگ گفت!

نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم

زبانم در دهان باز، بسته است

درِ تنگ قفس باز است و افسوس

که بال مرغ آوازم شکسته است!


نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم

غمی در استخوانم می‌گدازد…

خیال ناشناسی آشنا رنگ

گهی می‌سوزدم، گه می‌نوازد.


گهی در خاطرم می‌جوشد این وهم:

-ز رنگ‌آمیزی غمهای انبوه،-

که در رگ‌هام، جای خون روان است

سیه‌داروی زهرآگین اندوه.


فغانی گرم و خون‌آلود و پُردرد

فرو می‌پیچیدم در سینه‌ی تنگ

چو فریاد یکی دیوانه‌ی گنگ

که می‌کوبد سر شوریده بر سنگ


سرشکی تلخ و شور، از چشمه‌ی دل

نهان در سینه، می‌جوشد شب و روز

چنان مار گرفتاری که ریزد

شرنگ خشمش از نیش جگرسوز


پریشان سایه‌ای آشفته آهنگ

ز مغزم می‌تراود گیج و گمراه

چو روح خوابگردی مات و مدهوش

که بی‌سامان به ره افتد شبانگاه


درون سینه‌ام دردی است خونبار

که همچون گریه می‌گیرد گلویم

غمی آشفته، دردی گریه‌آلود

نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم!
۴ نظر
5
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
شب‌های دشوار
نوشته بعدی
پیرمرد و دریا – ارنست همینگوی

۴ نظر

ابی ۱۶ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۴ ب٫ظ

گفتم تو را دوست دارم
صدای مرا نقاشی کن
دلتنگ توام ….
اندوهِ مرا نقاشی کن
به تو می اندیشم در غم
پندارِ مرا نقاشی کن
گفتی در خلایی که هوا نیست
نه من تو را می خوانم
نه تو مرا می شناسی
برایم چراغی بیاور
بی نور
چگونه نقاشی کنم ؟

محمدابراهیم جعفری

پاسخ
سمیه ۱۶ مرداد ۱۴۰۱ - ۲:۱۲ ب٫ظ

غمی در استخوانم می‌گدازد
چقدر عمیق حسش رو بیان کرده

پاسخ
صادق ۱۶ مرداد ۱۴۰۱ - ۸:۱۱ ب٫ظ

نمیدانم چه میخواهم بگوییم …..

پاسخ
تو نیز روزی لاشه‌ای گندیده خواهی شد... | کوچ - شهلا صفائی ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ - ۲:۰۹ ب٫ظ

[…] رخ پاک می‌کنم!…(+) […]

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

بارون درخت نشین_ ایتالو کالوینو

26 دی 1395

جای خالی سلوچ – محمود دولت آبادی

10 تیر 1397

امروز، زادروز امید است

10 اسفند 1398

خوش‌بینی آموخته شده – مارتین سلیگمن

23 مرداد 1397

مفهوم و ابزارهای تفکر نقادانه – ریچارد پل...

29 مهر 1398

اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟ نوشته نیکلاس...

3 فروردین 1399

آزاد بودن، همان کنشگر بودن است

5 دی 1401

شیب _ ست گادین

30 شهریور 1395

اخبار – آلن دوباتن

6 اسفند 1398

تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

13 اردیبهشت 1396

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۱)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۵)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز
  • هر آغازی فقط ادامه‌ای‌ست…
  • شبه‌حقیقت: تناسبی بین شواهد و تصورات

دیدگاه ها

  • شهلا صفائی در علاج یأس با فهم درمیانگی
  • سهیل در علاج یأس با فهم درمیانگی
  • شهلا صفائی در هوای قریه بارانی‌ست
  • ابی در هوای قریه بارانی‌ست
  • سمیه در هوای قریه بارانی‌ست
  • هوای قریه بارانی‌ست | کوچ - شهلا صفائی در با چتر شکسته در باران – احمدرضا احمدی
  • محمد رضا در جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • دامون در جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • صادق در جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ | کوچ - شهلا صفائی در فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.