زندگی را با چیزهای بسیار ساده، پُر باید کرد.
ساده ها، سطحی نیستند.
خرید چند سیب ترش می تواند به عمق فلسفه ی ملاصدرا باشد.
مشکل ما این نیست که برای شیرین کردن زندگی، معجزه نمی کنیم؛
مشکل ما این است که همان قدر که ویران می کنیم، نمی سازیم؛
همان قدر که کهنه می کنیم، تازگی نمی بخشیم؛
همان قدر که دور می شویم، باز نمی گردیم؛
همان قدر که آلوده می کنیم، پاک نمی کنیم؛
همان قدر که تعهدات و پیمان های نخستین خود را فراموش می کنیم،
آن ها را به یاد نمی آوریم؛
همان قدر که از رونق می اندازیم، رونق نمی بخشیم.
مشکل این است که از همه ی رؤیاهای خوش ِ آغاز دور می شویم و
این دور شدن به معنای قبول سلطه ی بی رحمانه ی زمان است.
بر سر قول و قرارهای نخستین نماندن،
باورِ پیرشدگی روح است و خواجگی عاطفه.
نادر ابراهیمی
کتاب: یک عاشقانه ی آرام_ صفحات ١٠۵ و ١٠۶
انتشارات روزبهان
پی نوشت: این لحظه را در کافه الف ثبت کردم. دوستش دارم.