پیش از این، خطاهای شناختی (Cognitive Errors) را تعریف کردم و از نحوهی عملکردش گفتم و اینکه چطور روی تصمیمات و قضاوتهای ما اثر میگذارند. سپس از میانبرهای ذهنی و هیوریستیک حرف زدم.
این بار قصد دارم یک معرفی و تعریف کوتاه از برخی از خطاهای شناختی که رایجتر هستند داشته باشم و در مطالب بعدی، هرمورد را جداگانه و مفصل بررسی کنم.
(تمرکز من، بیشتر روی خطاهای شناختی از نوع سوگیری خواهد بود.)
پیش از خواندن این مطلب، پیشنهاد میکنم نگاهی به پست قبل داشته باشید:
خطای شناختی چیست و چگونه عمل می کند؟
در حالیکه این مقاله، برخی از خطاهای شناختی پایه که توسط فیلسوفان و دانشمندان علم رفتار مشاهده شده است را فهرست میکند، اما باز هم فاصلۀ زیادی تا یک فهرست کامل دارد و هزاران سوگیری رفتاری دیگر هم بیرون از این مقاله وجود دارد.
این فهرست فقط شامل ۱۱ مورد است که به خاطر رایج بودنشان انتخاب شدهاند:
• خطای تأیید خود (Confirmation Bias)
• خطای تمرکز بر اطلاعات در دسترس (Availability Heuristic)
ما بیشترین اعتبار را به این اطلاعات میدهیم و تمایل داریم احتمال وقوع اتفاقات مشابه در آینده را بیش از حد تخمین بزنیم.
• اثر هاله ای (Halo Effect)
این موضوع به طور خاص، روی جذابیت فیزیکی نیز اثر میگذارد و موجب درجهبندی دیگر ویژگیهای افراد توسط ما میشود.
(البته در برخی از مقالات، اثر هالهای را به عنوان تحریف شناختی نام بردهاند.)
• خطای خودخواهی (Self-Serving Bias)
وقتی یک دست بازی پوکر را میبریم این به مهارت ما در خواندن فکر بقیه برمیگردد ولی زمانی که میبازیم بخاطر داشتن دست بد است.
• خطای توجه کردن (Attentional Bias)
وقتی در حال تصمیمگیری برای خرید ماشین هستیم ممکن است به ظاهر و احساس درون و بیرون توجه کنیم، اما ایمنی و مسافت پیموده شده را نادیده بگیریم.
• خطای بازیگر-مشاهده گر (Actor-Observer Bias)
سطح بالای کلسترول خونمان را به ژنتیک نسبت میدهیم در حالیکه سطح بالای کلسترول در خون دیگران را به خاطر رژیم غذایی ضعیف و عدم ورزش کردن میدانیم.
• ثبات در عملکرد (Functional Fixedness)
اگر چکش نداشته باشیم نمیخواهیم به این فکر کنیم که یک آچار بزرگ هم میتواند میخ را به درون دیوار فرو کند.
ممکن است فکر کنیم به پونز نیازی نداریم چون تابلویی نداریم که بخواهیم چیزی به آن بزنیم و دیگر کاربردهای آن را در نظر نمیگیریم.
این میتواند به عملکرد افراد هم تعمیم پیدا کند، مثلاً اینکه تشخیص ندهیم یک دستیار، توانایی ایفای نقش مدیر را داشته باشد.
• خطای لنگر (Anchoring Bias)
اگر بدانیم میانگین قیمت ماشین یک مقدار ثابت است فکر میکنیم هر قیمتی زیر آن قیمت، مناسب است و دیگر به دنبال معاملات بهتر نیستیم.
میتوانیم با گذاشتن اطلاعات اولیه روی میز بررسی، از این سوگیری برای تعیین انتظارات از دیگران استفاده کنیم.
• اثر اطلاعات غلط (Misinformation Effect)
اینکه خاطراتمان را تحت تأثیر شنیده هایمان از دیگران قرار دهیم کار آسانی است. معمولا راه آسانتر این است که موضوع یک واقعه را بر اساس اطلاعاتی که دیگران میگویند به یاد بسپاریم.
اما آگاهی از این خطا، باعث میشود تا نسبت به اطلاعاتی (در مورد هر واقعهای) که از دیگران میشنویم، قدری بیشتر تردید و تأمل کنیم.
• اثر توافق غلط (False Consensus Effect)
• خطای خوش بینی (Optimism Bias)
منبع نوشته: (+)
تصویر: (+)
۴ نظر
[…] از آن ابعاد منفی این نظریه، سوگیریهای نژادی، و سوگیریهایی است که ما بر اساس ظاهر افراد […]
[…] انواع سوگیری های شناختی […]
[…] فصل به نحوه برخورد بشر با «دانش» میپردازد و به شرح سوگیریها و خطاهایی میپردازد که نهایتا به سرپوش گذاشتن و […]
[…] اثر هالهای رایج ترین سوگیری در ارزیابی عملکرد در محیطهای کاری […]