کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

دنیای دیوونه ها از همه قشنگه

6 دی 1395
دنیای دیوونه ها از همه قشنگه

مثل همیشه گوشه ی کافه ای می نشینم و در خود فرو می روم…

به آدمیانی که از مقابلم می گذرند فکر میکنم ؛

به جهانی که می بینم و

آن که نمی بینند و

با گفتنش مرا دیوانه خطاب می کنند ؛

از حجم ناگفته هایی که نمی شود نوشتشان ، با خودم کلنجار می روم ..

میدانم روزی تمام خاموشی این سال ها را فریاد می زنم ..

روزی که آدم ها باور کنند دنیای ما ، دنیای دیوانگان است

و دیگر دیوانه ها و مرتدها و عجیب و غریب ها ،

نه تنها در اقلیت نیستند بلکه

هرکدام زندگی را در محاصره ی پوچی ها و رنج ها تبلیغ می کنند و

آدم ها “خود بودن ” و ” عصیان” را می آموزند !

و بازی و خطر کردن و بدست آوردن در ازای از دست دادن ،

برایشان جای روزمرگی و قناعت و بلاهت را می گیرد .

عصیان و جسارت زمانی معنا می یابد که ندانی پس از آن،

نیستی را تجربه می کنی

یا شور و هیجان و مفهوم تازه ای از زندگی را .

وگرنه اگر تنها با علمِ به آسایش و بدست آوردن باشد دیگر نامش عصیان نیست و

دو دو تا چهارتا و حساب کتابی ست که مخصوص عاقلان است ،

عاقلانی که هیچگاه معرفت و کمال را تجربه نخواهند کرد..

عاشق باش

چرا که عشق ، خودش پاسخ است .

۲ نظر
0
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
ازدواج یا خودکشی ؟
نوشته بعدی
بیست و هفت سالگیِ مقدس

۲ نظر

لیلا خالوزاده ۶ دی ۱۳۹۵ - ۹:۵۱ ب٫ظ

بہ یک نفر گفتند:
شما دیوانہ اید ؟
گفت: خیر …
ما فقط تعدادمان کم است, اگر زیاد بودیم شما دیوانہ بودید !

پاسخ
احسان میرزائی ۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۷ ب٫ظ

سلام شهلای عزیز

متن نوشته عالی بود.
بیان احساست و حقیقتی که درباره عصیان گفتی عالی بود.
ممنونم.

این بیت از حافظ‌عزیز تقدیم‌تان :

گر از این منزل ویران بسوی خانه روم
دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

این صبر که من می‌کنم…

6 شهریور 1401

و‌من آن روز را انتظار می‌کشم…

15 اسفند 1396

ما خیالِ یارِ خود را پیشِ خود بنشاندیم

10 اسفند 1396

بگذار برخیزد مردمِ بی‌لبخند

30 دی 1401

هنر در عصر ظلمت

27 دی 1401

همیشه همه‌چیز مثل همیشه است

1 بهمن 1401

سفرها قابله‌ی افکارند…

22 دی 1401

برخورد آدم های مختلف در مواجهه با استرس...

10 اردیبهشت 1396

من از این آدم ها می ترسم…

2 مرداد 1396

آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

22 اسفند 1396

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۲)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۷)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • ماجرای سفر من و زوربا
  • پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز

دیدگاه ها

  • صادق در ماجرای سفر من و زوربا
  • دامون در ماجرای سفر من و زوربا
  • رها در ماجرای سفر من و زوربا
  • حجت در ماجرای سفر من و زوربا
  • Paras2 در ماجرای سفر من و زوربا
  • زهرا در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • محمد در پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • محمود جالینوسی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • ستار فلاح در سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • شکیب داودی در تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.