کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

من از نزدیک بودن های دور می ترسم.

26 بهمن 1395
من از نزدیک بودن های دور می ترسم.

وقتی از من دوری
دنیا را بهتر می بینم.
بودنت،
دیدگانم را بین وسعت بازوانت،
محدود می کند..
آنجا که من سالها چون کودکی خسته
معصومانه در آن به خواب می روم ..
تو در گوشم زمزمه می کنی
و من در حالتی خلسه وار
بین خواب و بیداری
گمان می کنم
رویاهایم به حقیقت پیوسته اند.
آمدنت را[userpro_private] دست کم صدسال به تأخیر بینداز!
بگذار از فرصت استفاده کنم
و این فاصله
همه چیز را بهتر نشانم دهد.
وقتی باشی،
دنیا پوشیده در اسرار باقی می ماند
و هیچ کس در هیچ جای دنیا
جهانی برای کشف کردن ندارد؛
و ابتذال روزمرگی
آنان را از پای در خواهد آورد.
جز من
که هرروز در آغوشت
به اندازه ی سالهای نبودنت
جوان می شوم.

[/userpro_private]

۱ نظر
4
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
دنیای غریب دیوانگان و تنهایان
نوشته بعدی
درد جاودانگی

۱ نظر

احسان ۱۶ فروردین ۱۳۹۹ - ۹:۳۷ ق٫ظ

پرفکت جهانی بود که دیده بودمش

شفته بازاری بود آن هنگام که دریافته بودمش

 

 

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

ما تربیت نشدیم.

6 بهمن 1395

دردها همچون شادی ها ناپایدارند.

7 بهمن 1395

من گم شده بودم …

21 آبان 1395

وانمود کردن را خوب می دانیم یا بد؟

2 اردیبهشت 1396

اضطراب منزلت

28 آبان 1397

کم‌ترین تحریری از یک آرزو این است…

26 مرداد 1399

چگونه می توان تمرکز را کسب و آن...

10 شهریور 1396

آیا ما مغزی اجتماعی داریم؟

25 فروردین 1399

ببخش که ما انقدر زیادی بدیم…

7 بهمن 1395

خوش‌بینی غیرواقع‌بینانه و نقدغیرسازنده- ابزار خودفریبی این روزهای...

8 مرداد 1397

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۲)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۷)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • ماجرای سفر من و زوربا
  • پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز

دیدگاه ها

  • صادق در ماجرای سفر من و زوربا
  • دامون در ماجرای سفر من و زوربا
  • رها در ماجرای سفر من و زوربا
  • حجت در ماجرای سفر من و زوربا
  • Paras2 در ماجرای سفر من و زوربا
  • زهرا در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • محمد در پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • محمود جالینوسی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • ستار فلاح در سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • شکیب داودی در تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.