کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
کافه کتاب

فرزندان_ جبران خلیل جبران

21 مرداد 1396
فرزندان_ جبران خلیل جبران

و آنگاه زنی که کودکی در آغوش داشت گفت:
برای ما از فرزندان سخن بگوی.
پیامبر گفت:
فرزندان شما به حقیقت، فرزندان شما نیستند،
آنها دختران و پسران زندگی اند در سودای خویش.
این جوهر حیات است که به شوق دیدار خویش،
هردم از گوشه ای سر بر می کند.
آنها از کوچه ی وجود شما می گذرند،
اما از شما نیستند.
و اگرچه با شمایند، به شما تعلق ندارند.

عشق خود را بر آنها نثار کنید،
اما اندیشه هایتان را برای خود نگه دارید.
زیرا آنها را نیز برای خود، اندیشه ای دیگر است.

جسم آنها را در خانه ی خود مسکن دهید،
اما روح آنان را آزاد گذارید.
زیرا روح آنان در خانه ی “فردا”زیست خواهد کرد،
که شما حتی در رویا نمی توانید به دیدار آن بروید.

ممکن است تلاش کنید که شبیه آنها باشید،
اما مکوشید که آنان را مانند خود بار بیاورید.
زیرا زمان به عقب باز نخواهد گشت و
با دیروز درنگ نخواهد کرد.

شما کمانی هستید که از چله ی آن،
فرزندانتان همچون تیرهای جاندار،
به آینده پرتاب می شوند.

کماندار، نشانه را در بی نهایت می بیند و
با قوّت، شما را خم می کند تا تیرهایش
با شتاب به دوردست پرواز کنند.

بگذارید فشار این خم شدن با شادمانی همراه باشد،
زیرا کماندار، چنانکه تیرهای پرشتاب را دوست دارد،
ثبات و استحکام کمان نیز برای او عزیز است.

 

از کتاب پیامبر_ جبران خلیل جبران

ترجمه: حسین الهی قمشه ای

۰ نظر
3
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
ولگردی در کوچه پس کوچه های ذهن_٢
نوشته بعدی
کوله باری از امّاها و چراها…

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

عظمت خوشی های کوچک

15 اسفند 1398

شب‌های روشن – داستایفسکی

19 بهمن 1400

نغمه هایی از آتش و یخ – جورج...

6 تیر 1397

امروز، زادروز امید است

10 اسفند 1398

جنبه مثبت بی‌منطق بودن – دن اریلی

18 شهریور 1397

آزادی و خیانت به آزادی – آیزا برلین

12 دی 1401

هنوز آلیس – لیزا جنوا

9 مرداد 1397

آرام بگیر امشب ، ما هردو پُر از...

22 اسفند 1396

شیرجه در خوشبختی – دنیل گیلبرت

5 آبان 1397

من گم شده بودم …

21 آبان 1395

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۰)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۰۸)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • هر آغازی فقط ادامه‌ای‌ست…
  • شبه‌حقیقت: تناسبی بین شواهد و تصورات
  • همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • بگذار برخیزد مردمِ بی‌لبخند
  • هنر در عصر ظلمت
  • نامهٔ روبر دسنوس به یوکی (۱۹۴۴)
  • سفرها قابله‌ی افکارند…
  • پناه بر خیال
  • سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • میعاد در لجن

دیدگاه ها

  • شهلا صفائی در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • سعيد مولايي در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • صادق در شبه‌حقیقت: تناسبی بین شواهد و تصورات
  • ابی در شبه‌حقیقت: تناسبی بین شواهد و تصورات
  • شبه‌حقیقت: تناسبی بین شواهد و تصورات | کوچ - شهلا صفائی در با این‌همه، چه بلند چه بالا پرواز می‌کنی!
  • شهلا صفائی در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • سعيد مولايي در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • شهلا صفائی در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • سمیه در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • ابی در هنر در عصر ظلمت

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.