کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم وَ می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست یادداشت‌ها
    • گفتگوها
    • تفکر
    • جهان دیجیتال
    • مغز
    • فلسفه‌بافی
    • خودکاوی
    • گاه‌نوشت‌ها
    • نامه به هامون
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

اولسبلنگا و ماسال : خاطرهٔ ساعت ها فلو شدن

۸ اردیبهشت ۱۳۹۷
اولسبلنگا و ماسال : خاطرهٔ ساعت ها فلو شدن

مدتی قبل، فرصتی پیش آمد و به طبیعت بکر و زیبای ماسال رفتم.
روستای اولسبلنگا و حتی ارتفاعاتی بسیار بالاتر تا مشهد میرزا کوچک خان جنگلی.

داشتن همقدم و همسفرانی خوب که در سکوت و خلوتی عمیق با «خود»، مشترک بودیم، این سفر را دلچسب تر کرد.
ساعت ها پیاده روی در دل کوه و جنگل و ییلاق، و مبهوت سبز تازه متولد شده ی فروردین در دل دشتی انبوه از درخت، صدای پرندگان و خروش رودخانه، تا آنجا که آنقدر بالا می روی تا ابر و مه زیر پایت در حرکت است و اگر اندکی دور شوی خودت نیز میان آن گم می شوی تا بگذرد.. تا صبوری کنی و بگذری…  و دیدن دنیا از آن بالا مثل همیشه که رویای پرواز، مرا به وجد می آورد، این بار نیز بغضی عمیق در گلویم به جا گذاشته بود.

تا چشم کار می کرد اثری از هیچ صنعت و آلودگی و تمدنی در کار نبود.
و آنجا که اثری از ابتکارات خودخواهانه ی آدمی نباشد زندگی حقیقی در جریان است.

اولسبلنگا

کلبه های چوبی در دل طبیعتی سبز و یکنواخت، مرا به یاد چشم اندازهای دور سوئیس می انداخت با این تفاوت که اینجا با چندساعت پیاده روی و کوهنوردی به آن رسیده بودی و یادگار سرزمینی بود که در آن زندگی می کردی و شاید تا به امروز، گنجینه هایش را کشف نکرده بودی.

در این قدم زدن ها و خلوت کردن ها بیش از همیشه به «خودم» فکر کردم. به اینکه چه دالان های تودرتویی درون من است و آن را مصرانه بیرون از خود جستجو می کنم. اینکه سرزمین های بکر و‌دست نخورده ی وجود من کجاست؟ و چطور می توانم آن را کشف کنم؟
برای لحظاتی پاهایم را دراز کردم و به درختی تکیه دادم و چشمانم را بستم.
زندگی با تمام قدرت در تک تک سلول های تنم جریان داشت و گاه قدر آن را ندانسته بودم.
برای لحظه ای عشقبازی ای عمیق، میان روح و تنم آغاز شد برای تولدی دوباره و من به روی این فرصت، آغوش گشودم تا ذره ذره غبار این سال‌ها را از قلبم بشوید و با خود ببرد.
کمی آنطرف تر میان صدای زنگوله های گله ای بزرگ، صدای خنده ی من نیز گم شد.
من نیز جزئی از آن هستی شده بودم.

 

۴ نظر
11
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
دوست دارم «خودم» را زندگی کنم …
نوشته بعدی
یا باید زیست و یا به زیستن اندیشید!

۴ نظر

نازخاتون ۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۷ ب٫ظ

با همت و تلاش بی وقفۀ ما انسان های به ظاهر متمدن، رفتن در عمق طبیعت و تجربه تنفس اکسیژن با غلظت بالا و بدون ریزگردها و آلاینده های مرسوم و رایج شهرها، کم کم تبدیل به یک رویای دست نیافتنی میشه. قطعا تجربه فلو شدن در چنین فضایی، میتونه یکی از خاطرات فراموش نشدنی باشه و روزها، حال و هوای آدم رو خوب می کنه

پاسخ
شهلا صفائی ۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۰ ب٫ظ

دقیقاً همینطوره. کسانی که قصد زندگی کردن دارند و نه صرفاً زنده مانی؛ این گونه فرصت ها را غنیمت می دانند. روزها و لحظات و خاطراتی که «جزو طول عمر محسوب نمیشه» یا «دقیقا همین روزها جزو طول عمر به حساب میاد.» !

پاسخ
مهدی هستم :) ۲۵ خرداد ۱۳۹۷ - ۷:۲۸ ب٫ظ

شهلای جان!
سلام
[ مقدار زیادی تعریف از بلاگ و قلم فوق العادت ]
پایان

پاسخ
شهلا صفائی ۲۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۹:۱۵ ب٫ظ

مهدی عزیز
ممنونم از لطف و مهر همیشگیت ?
خوشحالم اینجا می‌بینمت:)

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

دوستی من و براونی

۳۰ خرداد ۱۳۹۸

کوچ تو،اوج ریاضتم بود…

۵ بهمن ۱۳۹۵

خوش‌بینی غیرواقع‌بینانه و نقدغیرسازنده- ابزار خودفریبی این روزهای...

۸ مرداد ۱۳۹۷

ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

۳۰ مهر ۱۳۹۸

قصه ی من و مزرعه م

۳ بهمن ۱۳۹۵

من از نزدیک بودن های دور می ترسم.

۲۶ بهمن ۱۳۹۵

در بابِ اهمیتِ آموزش (٣)

۹ تیر ۱۳۹۶

عواطف و احساسات ما

۲۹ تیر ۱۳۹۷

خانه ی فرهنگ و هنر “واژه”

۱۵ بهمن ۱۳۹۵

ما تربیت نشدیم.

۶ بهمن ۱۳۹۵

دسته بندی

  • تفکر (۲۵)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • خودکاوی (۴۵)
  • فلسفه‌بافی (۲۴)
  • کافه کتاب (۶۱)
  • گفتگوها (۲)
  • مغز (۵)
  • یادداشت‌ها (۱۴۷)
    • نامه به هامون (۱۳)

آخرین نوشته ها

  • ذهن داستان‌گو و مغز خطاساز ما، واقعیت‌های دنیا را چگونه تحلیل می‌کند؟
  • همزاد
  • آسمان تو چه رنگ است امروز؟
  • پشت پرده ریاکاری – دن اریلی
  • آواز غم
  • Mindset (مدل ذهنی) – کارل دوئک
  • جهنم ما دیگران‌اند…
  • پارادوکس زمان – فیلیپ زیمباردو
  • کم‌ترین تحریری از یک آرزو این است…
  • متفکر نقاد چه ویژگی هایی دارد؟ (۷)- اطمینان به عقل

دیدگاه ها

  • تفکر نقادانه و خلاقانه | کوچ - شهلا صفائی در استعداد ذاتی چقدر مهمه توی رشد ما آدما؟
  • پارسا در ذهن داستان‌گو و مغز خطاساز ما، واقعیت‌های دنیا را چگونه تحلیل می‌کند؟
  • سمیه در ذهن داستان‌گو و مغز خطاساز ما، واقعیت‌های دنیا را چگونه تحلیل می‌کند؟
  • ابی در ذهن داستان‌گو و مغز خطاساز ما، واقعیت‌های دنیا را چگونه تحلیل می‌کند؟
  • نسیم عرفان در ذهن داستان‌گو و مغز خطاساز ما، واقعیت‌های دنیا را چگونه تحلیل می‌کند؟
  • روانشناسی نفوذ - رابرت چالدینی | کوچ - شهلا صفائی در اثر هاله‌ای (Halo Effect)
  • اثر هاله‌ای (Halo Effect) | کوچ - شهلا صفائی در انواع سوگیری‌های شناختی
  • اثر هاله‌ای (Halo Effect) | کوچ - شهلا صفائی در خطای شناختی چیست و چگونه عمل می‌کند؟
  • خوش‌بینی آموخته شده - مارتین سلیگمن | کوچ - شهلا صفائی در تکنیک ABC – آلبرت الیس
  • قوی سیاه - نسیم طالب | کوچ - شهلا صفائی در خطای تأیید – نظرات و عقاید ما از کجا می‌آیند؟

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.