کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

هرچه بادا باد

30 آذر 1401
هرچه بادا باد

صدای آواز زنی محزون از دور به گوش می‌رسد؛ غم و وحشتی سنگین به جانم ‌می‌اندازد. 

بی‌قرار و پریشانم. دنبال صدا به این سو و آن سو گردن می‌کشم ولی کسی نیست… کلبه نیز خالی‌ست و آتشی نیمه‌جان در آن می‌سوزد. گویی پیش از من کسی آن‌جا بوده و حالا صدای سوگش در هوا پراکنده مانده…

با تمام تلخی و ماتم و سوز و گدازی که به جان و جهانم نشسته، و به رسم هرسال، خلوتی می‌جویم تا در این بلندترین شب سال، یلدا را به سوگ بنشینم، در سکوت شعر بخوانم و بی‌پرده با دوست سخن بگویم…

چشم می‌بندم و حافظ می‌خوانَدم به خویش:

دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد

گفتم به باد می‌دهدم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هر چه باد، باد

سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
از بهر این معامله غمگین مباش و شاد

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رود به باد

حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است
کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد

می‌گویند حافظ این غزل را برای دلداری شاه شیخ ابواسحاق پس از شکست‌های متوالی‌اش از امیرمبارز‌الدین سروده است. او از می‌فروش یا پیر مغان یاد می‌کند که برای فراموش کردن غصه، مستی را توصیه می‌کند و اینکه در راه باده نوشیدن نباید از آبرو هراسید و گفته هرچه بادا باد؛ چراکه این دنیا گذرا است…

یاد شعری از بودلر می‌افتم در کتاب گلهای رنج؛

هماره مست باید بود

هر چه هست این است

تنها همین..

تا حس نکنید بار هولناک زمان را

که شانه‌ها را خرد و پشت را خم می‌کند

باید هماره مست شوید

از چه اما؟

شراب؛ شعر؛ تقوا؟

از هر آنچه بخواهید

تنها مست شوید

و زمانی اگر

بر پلکان قصری

بر سبزه‌زار دره‌ای

در خلوت اندوهبار اتاق

از خواب برخاستید

مستی کاستی یافته

یا که از سر پریده بود

از باد و موج و ستاره؛ پرنده و زمان

از هر چه می‌گریزد و می‌نالد و می‌چرخد

وز هر چه نغمه می‌خواند و سخن می‌گوید

بپرسید چه وقتی است

باد و موج و ستاره؛ پرنده و زمان

همه گویند وقت مستی است

مست شوید تا برده شدید زمان نباشید

مست شوید

هماره مست شوید

از شراب؛ شعر؛ تقوا

از هر آنچه بخواهید..

۱ نظر
8
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
آزادی – جان استوارت میل
نوشته بعدی
آزاد بودن، همان کنشگر بودن است

۱ نظر

صادق ۳۰ آذر ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۶ ب٫ظ

چه فالی
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
یاد یه مصرع دیگه از حافط افتادم می‌گفت
گره مزن به باد اگرچه بر مراد رود

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

westworld یک فیلمِ معمولی نیست!

18 تیر 1396

این توهم زندگی‌گونه ارزشش را دارد؟

6 دی 1398

ببخش که ما انقدر زیادی بدیم…

7 بهمن 1395

کم‌ترین تحریری از یک آرزو این است…

26 مرداد 1399

سمبلیسم مو و مفهوم قدرتمند زن، زندگی، آزادی

16 مهر 1401

آسمان تو چه رنگ است امروز؟

12 آذر 1399

خوش‌بینی غیرواقع‌بینانه و نقدغیرسازنده- ابزار خودفریبی این روزهای...

8 مرداد 1397

خوشبختی همینجاست؛ روی شانه ی تو!

25 خرداد 1396

هنر در عصر ظلمت

27 دی 1401

فلو شدن – نهایت رضایت و شادی

14 فروردین 1399

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۰)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۰۸)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • هر آغازی فقط ادامه‌ای‌ست…
  • شبه‌حقیقت: تناسبی بین شواهد و تصورات
  • همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • بگذار برخیزد مردمِ بی‌لبخند
  • هنر در عصر ظلمت
  • نامهٔ روبر دسنوس به یوکی (۱۹۴۴)
  • سفرها قابله‌ی افکارند…
  • پناه بر خیال
  • سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • میعاد در لجن

دیدگاه ها

  • شهلا صفائی در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • سعيد مولايي در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • صادق در شبه‌حقیقت: تناسبی بین شواهد و تصورات
  • ابی در شبه‌حقیقت: تناسبی بین شواهد و تصورات
  • شبه‌حقیقت: تناسبی بین شواهد و تصورات | کوچ - شهلا صفائی در با این‌همه، چه بلند چه بالا پرواز می‌کنی!
  • شهلا صفائی در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • سعيد مولايي در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • شهلا صفائی در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • سمیه در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • ابی در هنر در عصر ظلمت

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.