آزادی من برای حرکت دادن مشتم در هوا آنجایی به پایان می رسد که صورت تو آغاز میشود.
یگانه دلیل برای آنکه مرا از عملی کردن خواستهام بازدارند، یا وادارم کنند که برخلاف خواستهام عمل کنم، این است که شخص دیگری از اعمال من آسیب ببیند.
استوارت میل از آزادی تحت سه عنوان بحث میکند:
نخست ـ آزادی اندیشه و بیان
آزادی افکار، عقاید و احساسات نسبت به کلیه موضوعات نظری، عملی، اخلاقی و بیان و نشر آزادانه آن ضروری است.
دوم ـ آزادی ذوق و سلیقهها
ما آزادیم که نقشه زندگی خود را به نحوی که متناسب با خصلتمان باشد بکشیم و آنگونه که میخواهیم کار کنیم، فقط به این شرط که مسئول عواقب اعمال خود باشیم و مادامیکه آن اعمال، ضرری به همنوعمان نمیزند ـ هرچند در نظر دیگران ابلهانه یا اشتباه جلوه کندـ از کارشکنیهای مخالفان مصون و در امان باشیم.
سوم ـ آزادی اجتماعات
این حق آزادی که ما برای افراد قائل می شویم منطقاً به این نتیجه منتهی می گردد که اجتماعاتی هم که از آن افراد تشکیل شده است باید تحت همین شرایط آزاد باشد. به عبارت دیگر آزادی فردی لازمهاش این است که افراد بتوانند آزادانه و بیدغدغه برای انجام هر منظور یا هدفی که منشأ زیان و خسارت برای دیگران نیست با هم متحد شوند.
هر جامعهای که در آن، این آزادیها مورد احترام نیست مردمانش ولو اینکه شکل ظاهری حکومتشان هم آزاد باشد ولی عملاً آزاد نیستند.
همچنین جامعهای که در آن این آزادیها «مطلق و بی قید و شرط باشد» کاملاً آزاد نیست.
کارل پوپر در این باره میگوید:
آزادی مطلق بیمعناست. ما به جامعهای نیاز داریم که در آن آزادی هر فرد با آزادی دیگران سازگار باشد. سازگاری و قابل جمع بودن آزادی من با آزادی شما در گرو آن است که ما هر دو اعمال خشونت نسبت به یکدیگر را تقبیح کنیم. ما متوجه میشویم که آزادیمان محدود است. اگر این نکته را درنیابیم، در آن صورت به قوانینی علیه خشونت و علیه قتل، نیاز پیدا میکنیم. همواره چنین است.
۳ نظر
ممنون که به زیبایی تعریف و خطوط آزادی مشخص کردی.
مهمترین حقوق آزادی برای هر فرد در جامعه از نظر من: ممنوعیت تبعیض، حق حیات، ممنوعیت شکنجه و رفتار غیرانسانی، آزادی اندیشه و مذهب، آزادی بیان، آزادی احزاب، تشکل و اجتماع، حفظ حریم خصوصی و زندگی خانوادگی، حق یک محاکمه عادلانه و….
[…] دربارهی آزادی صحبت میکنیم باید سیاست و این حقیقت را که به انسان […]
[…] آزادی – جان استوارت میل […]