کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

امید هیچ معجزی ز مرده نیست..

31 فروردین 1399
امید هیچ معجزی ز مرده نیست..

چه فکر می‌کنی

که بادبان شکسته، زورق به گل نشسته‌ای‌ست زندگی

در این خراب ریخته

که رنگ عافیت از او گریخته

به بن رسیده ، راه بسته‌ای‌ست زندگی

چه سهمناک بود سیل حادثه

که همچو اژدها دهان گشود

زمین و آسمان ز هم گسیخت

ستاره خوشه خوشه ریخت

و آفتاب

در کبود دره‌های آب  غرق شد

هوا بد است

 تو با کدام باد می‌روی

چه ابرتیره‌ای گرفته سینه تو را

که با هزار سال بارش شبانه روز هم

 دل تو وا نمی‌شود

 

تو از هزاره‌های دور آمدی

در این درازنای خون‌فشان

به هرقدم نشان نقش پای توست

در این درشت‌نای دیو لاخ

زهر طرف طنین گام‌های ره‌گشای توست

بلند و پست این گشاده دامگاه ننگ و نام

به خون نوشته نامه وفای توست

به گوش بیستون هنوز

صدای تیشه‌های توست

 چه تازیانه‌ها که با تن تو تاب عشق آزمود

چه دارها که از تو گشت سربلند

زهی که کوه قامت بلند عشق

که استوار ماند در هجوم هر گزند

 نگاه کن هنوز آن بلند دور

آن سپیده آن شکوفه زار انفجار نور

کهربای آرزوست

سپیده‌ای که جان آدمی هماره در هوای اوست

به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن

سزد اگر هزار بار  بیفتی از نشیب راه و باز

رو نهی بدان فراز

 چه فکر می‌کنی

جهان چو ابگینه شکسته‌ای‌ست

 که سرو راست هم در او

شکسته می‌نماید

چنان نشسته کوه

در کمین این غروب تنگ

 که راه

بسته می‌نمایدت

زمان بی‌کرانه را تو با شمار گام عمر ما مسنج

به پای او دمی‌ست این درنگ درد و رنج

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می‌زند

رونده باش

امید هیچ معجزی ز مرده نیست

 زنده باش…


پی‌نوشت: این شعر را از دفتر تاسیان هوشنگ ابتهاج انتخاب کردم که سه سال پیش، همینجا در کوچ معرفی‌اش کردم.

هفته‌های گذشته هم از ابتهاج خواندیم:

ارغوان

آه ای رفتگان بی‌بازگشت…

۶ نظر
19
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
چرا داشتن مهارت تفکر نقادانه مهم است؟
نوشته بعدی
برای آیندگان

۶ نظر

علی یکانی ۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱:۱۱ ق٫ظ

میدونم وقتی این پست رو نوشتی در چه شرایط دشواری قرار داشتی، و جدا از زیبایی شعر، همین کار و همین پست خودش یکی از الهام بخش‌ترین اتفاقات این روزهاست…♥️
بماند به یادگار برایمان تا روزها و سال‌های آتی…

پاسخ
شهلا صفائی ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۹:۳۲ ق٫ظ

ممنونم علی‌جان بابت این‌همه حس خوب و حمایتت در تمام روزهای دشوار🌹🌍

پاسخ
ملیحه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۳:۰۰ ق٫ظ

ممنون بخاطر انتقال حس خوبت با شعر زیبا 🌹🌹

پاسخ
آرشیدوک ۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱:۱۹ ق٫ظ

«امید هیچ معجزی ز مرده نیست، زنده باش!»

یاد مصاحبه مسعود بهنود با استاد ابتهاج افتادم که از ایشون سوال کرده بود: راضی هستین از زندگی؟
سایه : فوق العاده! من این شانس رو پیدا کردم که یه چیز به اسم سمفونی نه بتهوون گوش کنم! این میز میتونه بگه سمفونی نه رو شنیدم؟ یا بگه آواز ابوعطای شجریان رو شنیدم؟ «در نظربازی ما بی خبران حیرانند» اون آواز باور نکردنیه!

« به سان رود که در نشیب دره سر به سنگ میزند، رونده باش»

پاسخ
شهلا صفائی ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۹:۲۱ ق٫ظ

من این مصاحبه رو ده‌ها بار گوش دادم… چقدر دوستش دارم. ممنونم از این یادآوری🙏🌻

پاسخ
مسافر | کوچ - شهلا صفائی ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ - ۹:۵۷ ب٫ظ

[…] امید بار دیگر مهیای شعله‌ور شدن است و من به لحظه‌ی فروکش […]

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

باز هم بهار را به من هدیه دادی

29 اسفند 1395

مرز میان دقت و توجه ، چندان هم...

5 مرداد 1397

داستان ها با هویت و معنای زندگی ما...

15 آبان 1398

آرام بگیر امشب ، ما هردو پُر از...

22 اسفند 1396

جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ

24 فروردین 1402

برای پرستو_ به بهانه ی زادروزش

18 اردیبهشت 1396

در انتظار روزی که زندگی واقعی شروع شود

11 آبان 1398

در بابِ اهمیتِ آموزش (٣)

9 تیر 1396

من عاشق چشمت شدم…

25 اسفند 1395

خانهٔ هیچ‌کس

20 مرداد 1397

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۲)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۷)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • ماجرای سفر من و زوربا
  • پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز

دیدگاه ها

  • صادق در ماجرای سفر من و زوربا
  • دامون در ماجرای سفر من و زوربا
  • رها در ماجرای سفر من و زوربا
  • حجت در ماجرای سفر من و زوربا
  • Paras2 در ماجرای سفر من و زوربا
  • زهرا در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • محمد در پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • محمود جالینوسی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • ستار فلاح در سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • شکیب داودی در تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.