انسان، همواره در روابطش دنبال مَفَری میگردد برای دوری جستن از نگاه و حضور دیگران؛ چرا که حضور دیگری، او را در تنگنایی اندوهناک قرار میدهد(سارتر ، این را از زبان گارسن در نمایشنامهی دوزخ به زیبایی توصیف میکند.)
بنابراین به دنبال راههایی میگردد که از گیر افتادن در این تنگنا بگریزد؛ مثل پناه بردن به خلوت، سکوت، خواب، گوشهگیری و حتی فرار.
اما ماجرا این است که با این روشها و اسبابچینیها نیز نمیتوانیم خود را از دیگران جدا کنیم.
ما پیوسته به هم مرتبطیم؛
و بشر، همواره در این کشمکشِ آزادی و بردگی در نوسان است.
آزادی دوری از حضور و نگاه دیگران
و بردگی به دام یکدیگر افتادن.
پینوشت: عنوان را-چنانچه در تصویر نیز میبینید- از جملهای سارتر وام گرفتهام؛
ما جاندارانی اجتماعی هستیم
جهنم ما، دیگراناند.
۱ نظر
اگه حریمها و فوایدشون بین عموم مردم شایع بشه اونوقت راههای فعالیتهای ممکن در زنگی خودشون رو به ما نشون میدن. و آدمها به تعاملات بهایی بیشتر از ارتباطات و هزینههای سنگین اون میدن.
همیشه آدمها به روشهای مرسوم علاقهای بیشتر از راههای جدید و شناختنشون حتی بها میدن.
راهش فکنم اینه که راههای جدید و خلق کنیم و اونها رو مرسوم کنیم بین عوام مردم.
یه سری چالشها وجود داره که ما اونها رو به شکل خاصی احتیاج داریم تا روشهای جدید بتونن در بلندمدت دوام داشتهباشن. والا که دوباره منسوخ میشن.
کاش این روندها زودتر در جامعه با پشتوانهی زیرساختهای لازم زودتر به وجود بیان.