راجع به وانمود کردن فکر می کردم و نقشش در زندگی و کسب و کار.
❓چنددرصد از ما حاضریم نقاب به چهره بزنیم و به چیزی تظاهر و وانمود کنیم که نیستیم؟
❓و چند نفر از ما مصرانه دوست داریم بدون نقاب زندگی کنیم و “خود بودن” را با تمام ضعف ها و کاستی ها، ارزش میدانیم؟
❓چقدر تا بحال برای پیشبرد اهدافمان بزرگ نمایی یا کوچک نمایی کرده ایم؟ و آیا این نوع رفتار، چه تأثیری در دراز مدت روی اعتماد مخاطب داشته؟
.
تظاهر یا وانمود کردن، همانطور که از نامش پیداست، به معنای غلو کردن یا نمایشِ افراطیِ چیزی ست.
یعنی یا ادعای داشتنِ چیزی را داریم که نیست؛ یا چیزی که داریم را بیش از آنچه هست نمایش می دهیم.
.
بدون موضع گیری و تعصب، می خواهم با هم فکر کنیم که :
❓این تظاهر و نقاب زدن، چه جاهایی کاملاً غیر اخلاقی محسوب می شود؟
❓و چه جاهایی قابل دفاع است و شاید راهکار مناسبی باشد؟
.
شاید این سوالات، به روشن شدن موضوع، بهتر کمک کند. من آنچه به ذهنم می رسد می نویسم و ادعایی بر درست و غلط بودنش هم ندارم.
بیایید به این موارد فکر کنیم:
١.من همین الان میتوانم ده ها کتاب و سخنران نام ببرم که مسیر اصلی صحبت هایشان حول محور وانمود کردن بوده. وانمود کنید موفق شده اید، روزی موفق خواهید شد
وانمود کنید ثروتمندید، وانمود کنید شجاعید، وانمود کنید نمی ترسید و …
وانمود کردن به شجاعت و موفقیت و ثروت و جسور بودن قطعا میتواند روی اعتماد به نفس شما تاثیر بگذارد و از شما افرادی شجاع و موفق و ثروتمند و جسور بسازد.
.
٢.زمانی هست که فردی وانمود می کند در مهارتی تخصص دارد و با تأکید روی این ویژگی، در شرکتی استخدام می شود و امتیازهای شغلی زیادی می گیرد. چیزی که به مرور از دست می رود اعتماد کارفرماست و بعد از آن حس بدی که در دل و ذهن او ماندگار می شود و شاید آن فرد با نقابی که به چهره زد بخاطر همان لحظه و هدف همان مقطع، یک همراهی طولانی را از دست می دهد.
.
٣.زمانی حالمان بد است و وقتی حالمان را می پرسند می گوییم خوبم! خب شاید هدف پشت “خوبم” این است که دیگران را نگران نکنیم و در دل تلاش کنیم زودتر حالمان خوب شود.
.
۴.وقتی پیش می آید که حالمان خوب است ولی در جواب احوالپرسی کلی ناله می کنیم و می گوییم افتضاحم، بدتر از این نمیشود! هدف این وانمود کردن چیزی جز امتیاز گرفتن نیست.حالا این امتیاز می تواند از جنس ترحم باشد، زمان خریدن، چیزی را پنهان کردن و …
بنظر من، وانمود کردن تا جایی که شکل گمراه کردن به خودش نگیرد میتواند قابل دفاع باشد و حفظ کننده ی بسیاری از موقعیت ها و موفقیت ها باشد.(مورد ١ و ٣) وقتی شکل گمراه کردن به خودش بگیرد یعنی تو مرا با وانمود کردن به چیزی، فریب می دهی. تو با وانمود کردن باعث میشوی من تصمیم اشتباهی بگیرم و انتخاب غلطی بکنم. این بشدت غیراخلاقی ست. ( مورد ٢ و ۴)
اما حالتی هم ممکن است پیش بیاید که لزوماً با ۴مورد بالا یکسان نیست و آن هم زمانی ست که بخاطر “عدم تظاهر”( وانمود نکردن)، موقعیت رشد را از دست داده ایم.
یادم می آید ١۶ سالم بود و در مسابقات فوتسال جوانان شرکت کرده بودم ( من حق بازی در رده ی نوجوانان را داشتم) در همان مسابقات، برای تیم ملی انتخاب شدم. روز اعزام شش ماه بعد بود که ١٧ ساله میشدم و واجد شرایط بودم. ولی غیرهوشمندانه همان روز سنم را اعلام کردم و در آن دوره، از اعزام به تیم ملی محروم شدم. در حالیکه لزومی نداشت آن حرف را بزنم و تا زمان اعزام، سن من هم به حد نصاب رسیده بود و یک موقعیت رشد عالی را به مدت یکسال از دست نمی دادم.
.
مشکل بسیاری از ما، از جمله خود من این است که بسیاری از حقایق را با منطق ارسطویی و نگاه مطلق نگر(صفر و یک) می بینیم. حتی جایی که باید نسبیت را دخیل کنیم بازهم، مصرانه دو سر طیف را میگیریم و از واقعیت دور می شویم. چیزی که حقیقت دارد این است که نمیتوان همه چیز را به نگاه صفر و یک تعمیم داد. و اگر فکر کنیم وانمود کردن و تظاهر، همیشه درست است یا همیشه غلط است، به نظر من اشتباه است.
به عقیده ی من به جای تاکید و پافشاری روی چیزی که نیستیم بهتر است آن جنبه هایی از وجودمان را که متعلق به خود ماست رشد دهیم و همان را نقطه ی تمایز و قوت خود کنیم. این در کسب و کار هم صادق است. شعارهای زیادی روی بیلبوردها می بینیم و یا توسط رسانه ها می شنویم که بسیاری از آنها، از واقعیت آن برند فاصله دارند و فقط حس مخاطب را بد می کنند.
درواقع سعی می کنند با وانمود کردن و نمایش یا بزرگ نمایی برخی خصوصیت ها، آدم ها را ترغیب به انجام کاری کنند که خودشان میخواهند و می دانند باب میل مخاطب نیست، اگر سعی در شکستن الگوهای ذهنی آنان هم داشته باشند، اینکار،خودخواهی و فریب تلقی می شود، حتی اگر برنده ی میدان باشند.
بجای این کار، اگر تلاش شود نقطه ی تمایز، پیدا و تقویت شود مسئله ی وانمود کردن می تواند فاصله گرفتن از رقبا توسط آن نقطه ی تمایز ( داشته ی خود) باشد نه صرفاً خوش بینی های کودکانه و نیرنگ ها و رفتارهای غیرحرفه ای.