کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

میعاد در لجن

14 دی 1401
میعاد در لجن

رقصید

پر زد، رمید

از سر انگشت او پرید

[سکه]

گفتم: خط

 

پروانهٔ مسین

پرواز کرد

چرخید، چرخید

پرپر زنان چکید؛ کف جوی پر لُجن.

 

تابید، سوخت فضا را نگاه‌ها

بر هم رسید

در هم خزید

در سینه عشق‌های سوخته فریاد می‌کشید:

ـ ای یأس، ای امید!

 

آسیمه‌سر به‌سوی «سکه» تاختیم

از مرز هست و نیست

تا جوی پُر لجن

با هم شتافتیم

آنگه نگاه را به تن سکه بافتیم.

 

پروانهٔ مسین

آئینه‌وار! بر پا نشسته بود در پهنهٔ لجن!

و هر دو روی آن

خط بود

خطی به‌سوی پوچ، خطی به مرز هیچ

 

اندوه لرد بست

در قلب‌واره‌اش

و خنده را شیار لبانش مکید و گفت:

ـ پس… آه، نقش شیر!؟

روئید اشک

خاموش گشت.

 

گفتم:

ـ کُنام شیر لجن‌زار نیست، نیست!

خط است و خال

گذرگاه کرم‌ها

اینجا نه کشتگاه عشق و غرور است

میعادگاه زشتی و پستی‌ست.

 

 

از هم گریختیم

بر خط سرنوشت

خونابه ریختیم.

ما هر دو باختیم

ما هر دو باختیم…

 

(+)

شب‌های روشن – فرزاد مؤتمن

۰ نظر
5
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
آزادی و خیانت به آزادی – آیزا برلین
نوشته بعدی
سه هزار و پانصد قدم- احوالات

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

من خودم جهانم را خلق می کنم.

13 اسفند 1395

من از نزدیک بودن های دور می ترسم.

26 بهمن 1395

چرا دخترا صورتی می پوشن، پسرا آبی ؟

20 دی 1395

هنر در عصر ظلمت

27 دی 1401

در بابِ اهمیت آموزش (٢)

6 تیر 1396

اگه قصه‌ای برای گفتن نداری برای چی زنده‌ای؟

24 اسفند 1398

زندگی‌های ما داستان و خاطراتمان ساختگی هستند

29 آذر 1398

ما را به سخت‌جانی خود،‌ این گمان نبود!

16 دی 1398

هر انسانی که نمی توانم دوستش بدارم ..

17 دی 1395

رابطه ی نامبارک مرید و مرادی

9 بهمن 1395

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۲)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۷)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • ماجرای سفر من و زوربا
  • پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز

دیدگاه ها

  • صادق در ماجرای سفر من و زوربا
  • دامون در ماجرای سفر من و زوربا
  • رها در ماجرای سفر من و زوربا
  • حجت در ماجرای سفر من و زوربا
  • Paras2 در ماجرای سفر من و زوربا
  • زهرا در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • محمد در پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • محمود جالینوسی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • ستار فلاح در سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • شکیب داودی در تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.