کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

در بابِ اهمیت آموزش (٢)

6 تیر 1396
در بابِ اهمیت آموزش (٢)

پیش نوشت : این پست در ادامه ی مطلبی ست که پیش از این نوشتم.

میتوانید از لینک زیر مطالعه کنید:

در بابِ اهمیت آموزش (١)

 

 

دنیا و آدم ها از هم جدا نیستند؛ همانگونه که دنیای بی آدم محال است، ساده اندیشی ست اگر اصل را بر وجود آدمی بی دنیا قرار دهیم.
این دو، دائما در برهمکُنشی مستمر به سر می برند.

واقعیات عینی اجتماعی هم بطور تصادفی بوجود نیامده اند و تصادفی هم دگرگون نمی شوند. آدمیان آن را ساخته اند و دگرگون کردنش فقط از عهده ی خودشان بر می آید.

کسانی که دنبال ایجاد تغییرند مادامیکه به خود باور نداشته باشند و به آموزش های جهت داری که از بالا به آنان تحمیل شده تکیه کنند و گمان کنند نهایتاً دست های قدرتمندی در رده های بالا وجود دارند که تصمیم گیری و انتخاب به عهده ی آنان است و خود از عهده ی کاری بر نمی آیند و از یاد گرفتن و انتخابِ اینکه چه چیزی یاد بگیرند عاجزند و باور دارند قشری ضعیف و نامولدند؛ هیچ گاه قادر نخواهند بود در این سیستم آموزشی که از ریشه خراب و ناکارامد است، تغییری ایجاد کنند.

سلطه گران نیز همین را می خواهند؛ منفعتشان در این است که تو به عنوان یک انسان مسیر کمال را طی نکنی؛ اگر جز این باشد به آموزش های اجباری شان تن نخواهی داد و آنها احساس میکنند دیگر مالک روح و تن و اندیشه ی تو نیستند که این برایشان بسیار گران تمام خواهد شد.

یادمان رفته این “خود کم بینی” را در همین آموزش ها به خوردِ روح آدم ها داده اند. وقتی مردم نسبت به وضعیت خود آگاه نیستند در منجلابی که بوسیله ی یک سری آموزش های قراردادی به عمق جانشان رفته، دست و پا خواهند زد.

✅ مردم را باید از نظر فکری و عملی توأمان، نسبت به وضعیتشان هشیار کرد؛ به طوریکه خودشان بخواهند در سرنوشتشان دخالت کنند و خود را از هرچه آنها را مطیع و اسیر کرده، آزاد کنند.

✅ آدمیان باید به ضرورت این آزادسازی آگاه شوند و از این وابستگیِ بیمارگونه به سلطه گر رها شوند.

✅ زمانی این هشیاری، نتیجه بخش است که هرکس به سهم خود بطور نقادانه در وضعیت موجود مداخله کند و به این رهایی اعتقاد واقعی و قلبی پیدا کند چرا که اگر جز این باشد تعهدی “کارپذیر” ایجاد میشود و نه “کارساز”.
و در سطحی دیگر منتظر دیکته شدن امورات زندگی شان از بالادستی ها خواهند ماند.
?فروم در کتاب “قلب انسان” می گوید:

“آزادی،آفریدن و ساختن، مستلزم آن است که فرد، فعال و مسئول باشد. کافی نیست که آدمیان برده نباشند. اگر شرایط اجتماعی، وجود آدم های ماشینی را موجب شود؛ نتیجه نه عشق به زندگی، که عشق به مرگ خواهد بود.”

زمانی آدم ها آسیب دیدند که شأن و منزلتشان نه به عنوانِ یک انسان بلکه در حد اشیاء و ابزار پایین آورده شد و نمیتوان نقش آموزش و نظام آموزشی را در این بین، بی تأثیر خواند!

۰ نظر
1
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
در باب اهمیت آموزش (١)
نوشته بعدی
در بابِ اهمیتِ آموزش (٣)

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

داستان ها با هویت و معنای زندگی ما...

15 آبان 1398

آسمان تو چه رنگ است امروز؟

12 آذر 1399

دنیای غریب دیوانگان و تنهایان

23 بهمن 1395

روزهای مه آلود

8 بهمن 1395

یار شیرین

15 شهریور 1401

کوله باری از امّاها و چراها…

28 مرداد 1396

مسافر

12 اسفند 1401

Sunk Cost

17 بهمن 1395

یا باید زیست و یا به زیستن اندیشید!

13 اردیبهشت 1397

تو وارث یک تاریخی

27 آذر 1400

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۲)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۷)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • ماجرای سفر من و زوربا
  • پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز

دیدگاه ها

  • صادق در ماجرای سفر من و زوربا
  • دامون در ماجرای سفر من و زوربا
  • رها در ماجرای سفر من و زوربا
  • حجت در ماجرای سفر من و زوربا
  • Paras2 در ماجرای سفر من و زوربا
  • زهرا در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • محمد در پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • محمود جالینوسی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • ستار فلاح در سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • شکیب داودی در تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.