امروز زادروز مرد بزرگی است ـ محمود دولتآبادی ـ که نامش آنقدر بزرگ است که نیازی به معرفی ندارد.
سیمین بهبهانی در وصف او مینویسد:
تردید نمیکنم که محمود دولتآبادی نویسندهای تواناست، نویسندهای است که سیلان اندیشهاش قلمش را به ستوه میآورد و تکاپوی قلمش مچ دستش را. قلمرو کار او روستاست و شخصیتهای او بیشتر روستاییاند. در این قلمروی محدود و معین، وسعت خیال او موجب حیرت است. در آثاری که از این نویسندهی پرکار پیشرو داریم، صدها شخصیت میبینیم که تقریباً همهی آنها مردم عادی هستند. سعی او بر این است که زندگی طاقت فرسای محرومترین طبقات جامعهی ایرانی یعنی همین روستاییان را تشریح کند. در رسیدن به این مقصود تاکنون موفقتر از او کسی را سراغ ندارم.
با خواندن آثار محمود دولتآبادی، میتوان دریافت که این نویسنده برجسته، در اغلب داستانهای خود پیرو سبک «رئالیسم» است یعنی بیان تمام و کمال واقعیتهای یک ماجرا. او با استفاده از این سبک، داستانهایش را به قدری ملموس و واقعی روایت میکند که گاه، مخاطب میپندارد به تماشای یک فیلم نشسته است.
تبحر این نویسنده در توصیف چهره و حالات روحی قهرمانان داستانهایش، به گونهای است که تا مدتها پس از مطالعه داستان، سیمای هر یک از شخصیتها، در ذهن مخاطب میماند. دولتآبادی، نثری پویا و زنده دارد و در سریعترین زمان، احساس خود را به مخاطب منتقل میکند. خود میگوید که زبان نوشتههایش را از «بیهقی» وام گرفته است که سادگی و دلنشینی آثار او، موید این سخن است. دولتآبادی در نوشتن داستانهایش، از واژگان محلی (کردی و خراسانی) نیز در کنار واژههای امروزی استفاده کرده که این موضوع بر شیوایی زبان نثر او افزوده است.
پینوشت: من از بین تمام آثارش، هنوز و همچنان دلبستهی کلیدر ام. همان شاهکار ده جلدی که اگر فرصتی دوباره دست دهد، باز به سراغش خواهم رفت.
نوشته مرتبط:
این گفتگو با محمود دولتآبادی را بسیار دوست دارم؛
۱ نظر
[…] خالی سُلوچ ، رمانی رئالیسم از شاهکارهای محمود دولتآبادی است که سال ۱۳۵۷ نوشته شده است. بعد از اینکه سه سال در […]