کوچ – شهلا صفائی
  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من

کوچ – شهلا صفائی

آن‌چـه می‌خوانَـم و می‌آمـوزَم

  • خانه
  • کوچ | فهرست
    • گفتگوها
    • تفکر  نقادانه
    • جهان دیجیتال
    • روانشناسی اجتماعی
    • یادداشت‌ها
    • نامه‌ها
  • کافه کتاب
  • تماس با من
یادداشت‌ها

خوشبختی همینجاست؛ روی شانه ی تو!

25 خرداد 1396
خوشبختی همینجاست؛ روی شانه ی تو!

دویدم و دویدم اما زندگی
خیالِ رسیدن نداشت.
تنها آنزمان که خسته،
گوشه ای کز کرده بودم و
مغموم، زانوهایم را بغل کرده بودم؛
یک آن، دیدم چقدر همه چیز کُند شد..
آمده بود که بماند!
دستم را دراز کردم که بگیرمش
ولی باز گریخت.
بی حرکت ایستادم،
روی شانه ام نشست!
زندگی را می گویم.
سبک تر ازخوشبختی با من
همقدم شد.
اوایل می ترسیدم کوچکترین حرکت اضافی،
او را فراری دهد.
ولی کم کم یاد گرفتم چگونه با او رفتار کنم.
امروز به راحتی می رقصم و می چرخم و
او نیز تنهایی مرا زیباتر می کند.
به خود می آیم می بینم دو نفریم.
من و خوشبختی
وسط صحنه ی زندگی
عاشقانه ترین رقص دنیا را
چشم در چشم هم
بازی می کنیم.

۱ نظر
1
فیس بوک توییتر گوگل ‌پلاس پینترست لینکدین
نوشته قبلی
پس از مرگم، پرنده خواهم شد…
نوشته بعدی
در باب اهمیت آموزش (١)

۱ نظر

احسان ۲۸ آذر ۱۳۹۹ - ۵:۱۴ ب٫ظ

وقتی یادبگیریم چطوری فعالیت کنیم ، خواهیم فهمید زندگی کردن چگونه ممکن است.

پاسخ

لغو ارسال نظر لغو پاسخ

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید.

استعداد ذاتی چقدر مهمه توی رشد ما آدما؟

26 اسفند 1398

روزی که فهمیدم وسواس فکری دارم

7 آبان 1398

ارتباط اندازه مغز اجتماعی با گروه‌های اجتماعی و...

27 فروردین 1399

محمود دولت‌آبادی – هویت ادبیات ما

10 مرداد 1395

باید هرشب، روی رازی پرده بندازم که نیست.

24 تیر 1396

دردها همچون شادی ها ناپایدارند.

7 بهمن 1395

بگذار برخیزد مردمِ بی‌لبخند

30 دی 1401

رابطه ی نامبارک مرید و مرادی

9 بهمن 1395

درد جاودانگی

30 بهمن 1395

گاهی دیوانه بودن یادم می رود…

6 دی 1397

دسته بندی

  • تفکر  نقادانه (۲۴)
  • جهان دیجیتال (۲۰)
  • روانشناسی اجتماعی (۱۸)
  • فیلم (۵)
  • کافه کتاب (۷۲)
  • گفتگوها (۳)
  • یادداشت‌ها (۲۱۷)
    • نامه‌ها (۱۴)

آخرین نوشته ها

  • ماجرای سفر من و زوربا
  • پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • هوای قریه بارانی‌ست
  • جایی کوچک میان نخواستن زندگی و نخواستن مرگ
  • فاعلیت زیستن ـ نامه‌هایی در ستایش زندگی
  • حال در معنادهی به گذشته مؤثر است.
  • اگر اندکی پایین‌تر بود آسمان…
  • علاج یأس با فهم درمیانگی
  • مسافر
  • تولید غیرارادی خاطرات ساختگی توسط مغز

دیدگاه ها

  • صادق در ماجرای سفر من و زوربا
  • دامون در ماجرای سفر من و زوربا
  • رها در ماجرای سفر من و زوربا
  • حجت در ماجرای سفر من و زوربا
  • Paras2 در ماجرای سفر من و زوربا
  • زهرا در همیشه همه‌چیز مثل همیشه است
  • محمد در پیشرفت، فرایندی دیالکتیکی است؟
  • محمود جالینوسی در آه از آن رفتگان بی‌برگشت
  • ستار فلاح در سه هزار و پانصد قدم- احوالات
  • شکیب داودی در تاسیان _ هوشنگ ابتهاج

RSS وبلاگ روانشناسی اجتماعی

  • خانه
  • کافه کتاب
  • وبلاگ روانشناسی اجتماعی
  • تماس با من

@2017 - تمام حقوق این سایت، متعلق به شهلا صفائی می باشد.