یادداشت‌ها

بارِ هستی را در عمقِ نیستیِ وجودم به دوش می کشم. قفلی بر افکارِ بی پروایم زده ام، تا دامن آنان که حداقل، معنایی برای این لحظات می جویند را به…

هشتاد ماهه شدیم. “هفت سال” از اولین روزی که سر کلاست نشستم و تو مرا میان ازدحام آدم ها و حرف ها و رنگ ها، گوشه ای خلوت دیدی و…

پیش نوشت: در مورد اهمال کاری و به تعویق انداختن کارها قبلا در پست “الان نه بعدا” حرف زدیم. فهمیدیم به تعویق انداختن کارها، یک استراتژی احساسی برای کنترل استرس…

پیش نوشت: این پست، در ادامه ی دو نوشته ی قبل است.اگر آنها را هنوز مطالعه نکرده اید، ابتدا : الان نه، بعداً !  و سپس آدم های مختلف در…

پیش نوشت یک: در پست قبل درباره ی “به تعویق انداختن کارها” حرف زدم. در مورد اینکه وقتی این واژه را می شنویم چه تصوری داریم، خود اهمال کاران، چه…

پیش نوشت: اگر به من بگویند موظفی فلان کار را در بازه ی زمانی مشخصی انجام بدهی، ممکن است بهترین کار را تحویل دهم ولی همان بهترین، برایم حکم شکنجه…

چقدر تلاش می کنیم احساسات طرف مقابل را بشناسیم و درک کنیم؟ چندبار تا حالا در روابطمان بجای تخلیه ی احساساتمان (اعم از خشم، عقده ی صحبت کردن بدونِ شنیدن،…

راجع به وانمود کردن فکر می کردم و نقشش در زندگی و کسب و کار. ❓چنددرصد از ما حاضریم نقاب به چهره بزنیم و به چیزی تظاهر و وانمود کنیم…

پیش نوشت: ++ برام سواله که چرا آدما وقتی کسی رو نمیشناسن میتونن انقدر راحت قضاوتش کنند و با واژه ها، بی رحمانه به روحش تجاوز کنند؟ . __ آدمایی…

امروز قدم می زدم که مسیرم به شهرکتاب خورد. و دیدم چه خوب که کتاب ها رو نگاه کنم و سرمست بشم و بعد به مسیرم ادامه بدم. معمولاً قبل…

++ چرا کلافه ای؟ . __ بی حوصله ام و بی انگیزه . ++ این حالت گذراست، قبلا بوده و بعدها هم هست.ولی اینروزا رو ازت میگیره؛خیلی راحت!به این فکر کن که چقدر قراره…

برخی حرف ها هست که درد گفتنشان هم کم از نگفتن نیست، مثل تمام وقت هایی که تو را روبرویم می نشانم و برایت از تمام ناگفته هایی می گویم…

دردهایش را پُلی کردیم برای گذشتن، آنزمان که چشمانمان را بر معصومیت نگاهش بستیم و عبور کردیم. او درخت بود که نه در بهار، بلکه هرشب جوانه زد و در…

عموماً میگفتم ما باید لیاقت رنج هایمان را داشته باشیم. رنج هم مثل دغدغه، هرچقدر بزرگتر باشد از ما آدم های متفاوت تری می سازد و به فاصله ی میان…