نوشته های گاه و بی گاه من
از وقتی یادم میآید و خودم را شناختم همواره روی واژهها و مفاهیمشان کنجکاو و حساس بودم. خودم هم سعی میکردم در حرف زدن و نوشتن، این موضوع را رعایت…
نوشته های گاه و بی گاه من
از وقتی یادم میآید و خودم را شناختم همواره روی واژهها و مفاهیمشان کنجکاو و حساس بودم. خودم هم سعی میکردم در حرف زدن و نوشتن، این موضوع را رعایت…
مدیریت وکنترل عواطف و احساسات، خیلی اوقات دغدغهٔ من بوده؛٫ هرچند همیشه عادت دارم روند را ببینم و به رویداد بسنده نمیکنم. نگاه رویدادمحور، به اعتقاد من یک نگاه سطحیست…
توی تاکسی بودم و غرق افکارم به رفت و آمد ماشین ها زل زده بودم؛ موزیک، بیوقفه در گوشم مینواخت بیآنکه فکر کنم چه میگوید.. مسافر کناریام گفت: آقا میشه…
گاهی اوقات دلتنگم دلتنگ چه چیزی یا چه کسی… نمی دانم. فقط گاه و بیگاه، خیالاتم سر از خاطراتی درمیآورند که روزهای دشوار، پناه امن این روح سرکش بود. درونم…
هامون خوشی، آنچنان که با ولعی سیری ناپذیر جستجویش میکنیم چندان هم سودمند نیست این سکه،همواره یک روی دیگر هم دارد و آن زمانی ست که لذت های شدید، ما…
هامون امروز با دوستی صحبت می کردم، می گفت: «اگر به گذشته بازمی گشتم دیگر اشتباهاتم را تکرار نمی کردم. در سکوت نگاهش می کردم. چندثانیه ای گذشت که گفت:…
روزها قبل بود که فاخته های پدر و مادر، مشغول آشیانه سازی روی کانال کولر خانه ام بودند. و من خوشحال و ذوق زده از داشتن دوستانی جدید و این…
گاهی درد آنقدر عمیق میشود که مرگ هم برای تو کاری نمیکند میتوانی سینه ات را بشکافی و در آن دانه ی حسرت بکاری؛ خیلی زود، درخت جنون، جوانه خواهد…
سهسالی می شد که در جستجوی تو، به هر آنکس که گمان می بردم می تواند ردپایی از تو بیابد، نشانی ات را سپرده بودم. -سال ۷۶ معلم مدرسه ی…
تبریک میگم قهرمانی آسیا رو به دوستان عزیز و بااخلاق و همتیمیهای قدیمم. شمایی که هیچگاه تسلیم شدن رو نیاموختید. باهاتون لحظه به لحظه نفسم توی سینه حبس شد و…
هامون امروز خیلی خندیدم. در میان بهت و درد! و پس از آن آرام آرام از آنچه در لحظه بر من می گذشت، لذت بردم. حتی الان که دستانم می…
وسوسه ی امید، حس عجیبی ست. حتی وقتی سهمگین ترین طوفان ها، سرنگون ات کرده، وادارت می کند تا به زندگی با تمام قدرت بچسبی، حتی اگر آن قدرت، امروز…
مدتی قبل، فرصتی پیش آمد و به طبیعت بکر و زیبای ماسال رفتم. روستای اولسبلنگا و حتی ارتفاعاتی بسیار بالاتر تا مشهد میرزا کوچک خان جنگلی. داشتن همقدم و همسفرانی خوب…
من در طی سالها همنوایی و گاها مقاومت در برابر تغییر شرایط و افراد بالاخره آموختم سبک زندگی ام را خودم انتخاب کنم تا آنجا که توانسته ام و می…