این روزها همدم اوقاتم، شبهای روشن داستایفسکی بود. کتابی که چهار شب (به قدر شبهای روشن) آن را با خودم آرام آرام به فردا بردم. و صبح روز پنجم مبهوت و…
آخرین نوشته های من
-
-
پیشنوشت: یادداشت زیر، تلاش برای پاسخ به بیانیهایست که دغدغهاش از سالها قبل آغاز و امروز نوشته شده است؛ نخبه کیست؟ متن بیانیه نخبهاندیشی (+) پیش از هر چیز، بر خود…
-
به آرشیو موسیقی چندسال گذشته سرک کشیدهام. بیآنکه خاطرهای برایم تداعی شود دچار ملغمهای از احساسات متضاد و شاید متناقض شدهام. شبیه کسی که لبخندی به چهره دارد ولی چشمانش…
-
چندروز از آغاز سیسالگیام گذشته بود و در سکوت آنروزها یک چیز را خوب میدانستم؛ و آن، این لحظهای بود که قرار بود از سیسالگیام بنویسم! در خیالم در زمان…
-
مدتیست جملهی آدورنو ذهنم را به خود مشغول کرده. در هر فرصتی این سوال را از خود میپرسم: آیا زندگی بد را میتوان خوب زیست؟ گاهی با کمی تغییر، میپرسم:…
-
پیشنوشت: چند روزیست که فاوست گوته را میخوانم. اگرچه جز پارهای جملات، لذت چندانی از خواندنش نبردم؛ علتش را ترجمه این اثر به فارسی میدانم. فاوست نمایشنامهایست به زبان آلمانی…
-
در گیر و دار جمع کردن کوهی از شلوغی کارها بودم که تکهای کاغذ از لابلای وسایلم بیرون افتاد… کاغذی که خطی نامفهوم بر آن نوشته شده بود. به ماهها…
-
پیشنوشت: در حال نوشتن متن دیگری بودم که فیلم The Father را دیدم؛ دیدم نمی توانم صبر کنم برای از او گفتن! آنقدر تعریفش را شنیده بودم که مدتها بود…
-
خواندن «رنج بازگشت» اینیاتسیو سیلونه، آنهم زمانی که دیگر ایران نیستم حس غریبی داشت. شاید هر جملهاش دقایق طولانی مرا به دست خیال میسپرد و گاه به این فکر میکردم…
-
مدتی که نبودم کتابهای کم و بیش خوبی خواندم. چه آنها که بواسطهی کار ناگزیر بودم بخوانم و چه غنیمت-کتابهایی که برای فرار از روزمرگی و تباهی! از میان تمامشان،…
-
سال گذشته همین روزها بود که گفتگویی در بستر اینستاگرام با رضا غیابی عزیز داشتیم. گفتگو با او همیشه برای من مملو از حس خوبِ آموختن بوده. رضا شنوندهی خوبیست.…
-
سال ۹۹، سال بسیار عجیبی برای من بود و برای اولین بار است که هرچقدر به روزهای پایانیاش نزدیکتر میشوم احساس سرمستی میکنم. و شاید نخستین سالیست که آمدن عید…
-
جهان دیجیتالگفتگوها
ذهن داستانگو و مغز خطاساز ما، واقعیتهای دنیا را چگونه تحلیل میکند؟
10 دی 1399بیش از دهماه از چهارمین رویداد ردپا میگذرد. ردپا از معدود دستاوردهای درخشان تیمی دغدغهمند است که تمام تلاشش، برداشتن گامی رو به جلو، در بطن این تاریخ مهآلود بوده…
-
هزارسال پیش شبی که ابرِ اخترانِ دوردست میگذشت از فراز بام من صدام کرد… چه آشناست این صدا همانکه از زمان گاهواره میشنیدمش همانکه از درون من صدام میکند……